۲۸ ژوئن برابر با روز افتخار کوئیر است، روزی که در انتهای ماه افتخار قرار دارد که جامعه الجیبیتی با حضور خود در خیابانها با اعلام موجودیت خود عاملیت سیاسی و اجتماعی خود را نشان میدهد تا حقوق برابر برای همه با فریاد بزند تا با پیوند دادن حقوق الجیبیتی به سایر بخشهای جامعه یادآور آن شود که با تمام جامعه در حقوق برابر هم سرنوشت است و یک بخش جدا از جامعه نیست! در این نوشتار ابتدا به تاریخ ماه افتخار پرداختهام، از چرایی مهم بودن ماه افتخار و ضرورت آن نوشتهام، به معرفی بخشهای مختلف جامعه الجیبیتی پرداختهام، به نقض حقوق جامعه الجیبیتی در ایران اشاره کردهام، از چگونگی فعالیت در ماه افتخار برای پیشبرد حقوق جامعه الجیبیتی را سخن گفتهام و در نهایت پلتفرم رهایی جامعه الجیبیتی از استثمار را منتشر کردهام، به امید آن که بتوانیم متحد و یکصدا برای احقاق حقوق جامعه الجیبیتی در ایران تلاش کنیم و با احقاق آن یک گام به برابری و عدالت اجتماعی نزدیکتر شویم.
تاریخ ماه افتخار الجیبیتی
مفهوم ماه افتخار با شورشهای استونوال آغاز شد ، مجموعهای از شورشها برای آزادی همجنسگرایان که طی چند روز از ۲۸ ژوئن ۱۹۶۹ آغاز شد. شورشها پس از حمله پلیس به مسافرخانه استونوال که یک بار همجنسگرایان واقع در منهتن بود آغاز شد.
اولین سال بعد از شورشها، اولین ذژه ماه آفرین در چندین شهر آمریکا برگزار شد. راهپیمایی در شهر نیویورک، با هدف جشن گرفتن “روز آزادی خیابان کریستوفر”، در کنار راهپیمایی های موازی در سراسر ایالات متحده، نقطه عطفی برای حقوق الجیبیتی در نظر گرفته می شود، فرد سارجنت ، سازماندهنده برخی از اولین رژههای افتخار گفت که هدف بزرگداشت شورشهای استونوال و فشار بیشتر برای آزادی بود. او خاطرنشان کرد که در حالی که اولین راهپیماییها بیشتر به یک اعتراض شباهت داشت تا یک جشن، به یادآوری جوامع الجیبیتی و اینکه چگونه ممکن است شامل خانواده و دوستان فرد شود، کمک کرد. زنان ترنس و رنگین پوستان در طول راهپیماییهای اولیه، علیرغم شورشهای اولیه که عمدتاً از آنها تشکیل شده بود، طرد شده بودند.
به دنبال شورش های استونوال و اولین راهپیماییهای ماه افتخار، تعداد گروههای الجیبیتی به سرعت افزایش یافت و جنبش افتخار الجیبیتی پس از چند سال در سراسر ایالات متحده گسترش یافت. از سال ۲۰۲۰، بیشتر جشنهای افتخار الجیبیتی در مناطق شهری بزرگ در سراسر جهان در ماه ژوئن برگزار میشوند، اگرچه برخی شهرها این جشنها را در زمانهای مختلف سال برگزار میکنند تا حدی به این دلیل که آب و هوای ماه ژوئن برای چنین رویدادهایی در آنجا نامناسب است.
روز جهانی افتخار الجیبیتی
روز جهانی افتخار الجیبیتی ، روزی است که به افتخار الجیبیتی اختصاص داده شده! این در ۲۸ ژوئن برای بزرگداشت سالگرد شورشهای استونوال برگزار میشود، که آن را بخشی از ماه افتخار میکند.
اولین اشاره به روز بین المللی افتخار احتمالاً توسط گروه افتخار سانفرانسیسکو انجام شد ، که راهپیمایی آن بین سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ تحت عنوان رژه روز بین المللی لزبینها و گیها برگزار شد. علاوه بر این مورد اولین جشنواره عمومی افتخار الجیبیتی نیکاراگوئه نیز در این روز در سال ۱۹۸۱ برای بزرگداشت شورشهای استونوال برگزار شد.
همچنین فعالیت و هنر در مرکز جوانان بلگراد در جمهوری سوسیالیستی یوگسلاوی نیز از نخستین برگزار کنندگان رژه افتخار الجیبیتی بودند، قابل ذکر است که اولین جشنواره شش روزه فرهنگ همجنسگرایان در یوگسلاوی سوسیالیستی نیز در آوریل ۱۹۸۴ در لیوبلیانا در جمهوری خلق اسلوونی برگزار شد! صربستان پس از فروپاشی یوگسلاوی نیز همچنین روز بینالمللی غرور را در بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ با اقدامات منطقه عاری از نفرت ، که توسط سازمان GSA، زنان سیاهپوش و سایر سازمانهای غیردولتی سازماندهی شد، جشن گرفت.
انتقاد از سواستفاده از نام جامعه الجیبیتی
برخی از فعالان ماه افتخار الجیبیتی از تعداد شرکتهایی که محصولاتی با مضمون ماه غرور منتشر میکنند، انتقاد کردهاند و آن را به مفهوم سلکتیویسم تشبیه کردهاند ، زیرا تصور میشود که شرکتها از موضوع حقوق الجیبیتی به عنوان ابزاری برای کسب سود استفاده میکنند، بدون اینکه به شکلی معنادار به جنبش کمک کنند. همچنین بخشی دیگر از ماهیت ظاهراً ریاکارانه شرکتهایی انتقاد کردهاند که نمایههای رسانههای اجتماعی پرچم غرور رنگینکمان را تداعی میکنند در حالی که از تغییر تصاویر نمایه در مناطقی که پذیرش گسترده الجیبیتی وجود ندارد، خودداری میکنند.
چرا برگزاری ماه افتخار مهم است و ضرورت دارد؟
در حالی که سرکوب افراد جامعه الجیبیتی کیوپلاس ادامه دارد، راهپیمایی افتخار به عنوان یک جنبش سیاسی تلاش خود را برای برابریجویی و رفتار عادلانه با این جامعه در سراسر جهان ادامه میدهد.
ماه افتخار امسال با یک تراژدی همراه بود. در آستانه رژه افتخار در اسلو در نروژ دو نفر در اثر تیراندازی یک مرد مسلح در سه کلوپ، میکده موسیقی جاز و کافه پاتوق همجنسگرایان کشته شدند. ۲۱ نفر هم زخمی شدند.
کریستین سوان ملبای، مدیر یک شرکت نرمافزار کامپیوتر، هنگام تیراندازی در میکده لندن، یکی از سه مکان مورد حمله، حضور داشت. با اینکه از این اتفاق ترسیده بود و بیم جانش را داشت، مردم را تشویق میکرد که در راهپیمایی افتخار در روز بعد شرکت کنند.
با این حال پلیس که تیراندازی را یک حمله «تروریستی اسلامی» خوانده بود، به دلایل امنیتی اعلام کرد تمام مراسم روز بعد باید لغو شود.
کریستین به بیبیسی گفت: «من و بسیاری دیگر مثل من، احساس میکنیم لغو ثانیه آخری و ظاهرا احتمال پوچ حفظ امنیت افراد کوییر و همراهان در تظاهراتی شبیه این، آزاردهنده و نقص ‘قراردادهای اجتماعی’ است که ما بر پایه آن در نروژ زندگی میکنیم.»
«پس از تیراندازی جمعی در سال ۲۰۱۱ [که در آن ۷۷ نفر در یک تروریسم داخلی به دست آندرس برویک کشته شدند]، ۱۰۰ هزار نفر برای اعلام همبستگی جمع شدند. اما حالا تجمع ما امن نیست؟ فکر کنم این غیرمنصفانه است.»
با این حال بسیاری از معترضان در نروژ تنها چند روز بعد از حادثه تیراندازی به کلوپ همجنسگرایان، با برگزاری تظاهراتی کوچکتر، تصمیم مقامها را به چالش کشیدند.
از همین رو ماه افتخار که به برجستهکردن جوامع کوییر و اقلیتهای جنسی و جنسیتی کمک میکند و زمینهای را فراهم میکند تا مسائلی که هر روز و هر سال بر افراد این جامعه اثر میگذارد، مطرح شود، به همین دلیل هم باید ماه افتخار الجیبیتی همانند گذشته با جدیت در جهت آگاهیبخشی به جامعه و احقاق حقوق برابر برای جامعه الجیبیتی در بخشهای مختلف جهان و دفاع از جوامع الجیبیتی که در آن رابطه بین دو همجنس جرم است برگزار شود.
پاسخ به یک سوال که در ماه افتخار همواره از افراد الجیبیتی پرسیده میشود!
در ماه افتخار الجیبیتی برخی افراد به صورت مکرر سوال میکنند که چرا افراد الجیبیتی بیشتر بر گرایش خود تاکید دارند، مگر ما دگرجنسگرایان بر گرایش خود تاکید میکنیم؟
در پاسخ باید گفت اولین دلیل این است که که گرایش غالب و اصلی در ذهن اغلب انسانها که در رسانه و کتاب و عموما در تمام مکانها درباره ان صحبت میشود هتروسکشوالیتی یا همان دگرجنسگرایی است. پس شماها نیازی ندارید که دراین باره به دیگران اطلاعات بدهید.
دلیل دوم این است که هتروسکشوالها برای پیدا کردن شریک عاطفی نیازی ندارند که اعلام کنند که هتروسکشوال هستند. ولی افرادی که گی یا لزبین یا هر کدام از بخشهای جامعه الجیبیتی هستند اگر اعلام نکنند، افرادی به سمت آنان میآیند که کششی به آنها ندارند.
باید اعلام کرد که تعداد افراد الجیبیتی بسیار کمتر از افراد هتروسکشوال است و اگر آن بار منفی و بازتولید سرکوبگر را در نظر نگیریم در اقلیت هستند، بنابراین باید به یک روشی افراد الجیبیتی به همدیگه اعلام حضور کنند تا بتوانند افرادی با تمایلات مشابه خود را برای رابطه عاطفی، جنسی و دوستی پیدا کنند.
دلیل سوم این است که که افراد هتروسکشوال هیچگاه بخاطر میل به جنس مخالف، از طرف دوستان یا خانواده طرد نمیشوند یا مورد سرزنش قرار نمی گیرند، به همین علت چون دیدگاههای منفی و غلط درباره افراد کوئیر بسیار است، این بخش جامعه گرایش جنسی با هویت جنسیتی خود را اعلام میکنند که هم خود را درک کنند و هم بتوانند بفهمند چه افرادی واقعا خود افراد الجیبیتی را همانگونه که هستند میپذیرد.
پس اعلام کردن گرایش جنسی و هویتهای جنسیتی نه برای دلیل خاصی بلکه برای دیدن شدن و اعلام بودن و پذیرفته شدن و پیدا کردن سایر افراد الجیبیتی میباشد.
به چه افرادی الجیبیتی گفته میشود؟
در این قسمت به صورت خلاصه به معرفی بخشهای مختلف جامعه الجیبیتی میپردازم:
همجنسگرایی:
به افرادی که گرایش عاطفی، عاشقانه و جنسی به همجنس خود دارند همجنسگرا گفته میشود.
تا کنون یک تعریف جامع که چرا فرد همجنسگرا میشود اعلام نشده است اما آنچه مورد قبول بسیاری از منابع پزشکی و علمی است این است که تاثیرات هورمونی در دوران جنینی بر روی جنین باعث ایجاد گرایش همجنسگرایانه میشود.
بنابر این تعریف تاثیرات شدید هورمون تستوسترون بر روی جنین دختر و تاثیر هورمون پروژسترون بر روی جنین پسر در همجنسگرا بودن افراد تاثیر دارد! این تعریف به معنای اختلال هورمونی نیست بلکه ترشحات هورمونی دوران جنینی تنها بر روی تمایلات افراد تاثیر دارد و تغییراتی در هورمونهای افراد رخ نخواهد داد.
همچنین تا مدتها تصور میشد که گرایش به همجنس منشأ ژنتیکی دارد اما اکنون ثابت شده است که گرایش جنسی فارغ از دگرجنسگرایی یا همجنسگرایی تحت تاثیر چندین ژن هستند و ژن خاص گرایش جنسی همجنسگرایانه یا دگرجنسگرایانه وجود ندارد.
علاوهبر این موارد، عوامل محیطی و قرار گرفتن فرد در محیطی که در بیدار شدن ژنها کمک کند نیز بر گرایش جنسی بر همجنس تاثیر دارد، از همین رو عوامل محیطی نیز از عوامل موثر دیگری هستند که علم امروز در علت وجود گرایش به همجنس از آن سخن میگوید.
از همین رو گرایش به همجنس را میتوان از هم کنش عوامل ترشحات هورمونی دوران جنینی، عوامل ژنی و عوامل محیطی دانست که فرد در انتخاب آن نقشی ندارد و غیرارادی است، از همین رو انجمنهای روانشناسی از آن به عنوان یک تفاوت طبیعی در کارکرد جنسی-عاطفی انسانها نام میبرند.
دوجنسگرایی:
به افرادی که به بیش از یک جنس کشش عاطفی، عاشقانه و سکسی داشته باشند دوجنسگرا یا بایسکشوال میگویند.
این کشش و عاطفه نه به صورت همزمان و یکسان بلکه در یک برهه خاص زمانی با یک نفر وارد رابطه میشوند.
همچنین ممکن است دو شریک جنسی بنابر درخواست خود رابطه چند شریکی را تجربه کنند و این موضوع ارتباطی به گرایش دوجنسگرایی ندارد.
دوجنسگرایی یک چتر واژه میباشد و کسانی را که به بیش از یک جنس و جنسیت گرایش داشته باشند را شامل میشود.
دوجنسگرایی یک فاز گذرا نمیباشد و افراد دوجنسگرا در خود این را درک کرده اند که میتوانند به بیش از یک جنس و جنسیت کشش داشته باشند.
دوجنسگرایان تنوع طلب نیستند و افراد دوجنسگرا میتوانند مانند افراد دگرجنسگرا و همجنسگرا نیز رابطه پایدار داشته باشند.
کالج امپریال سلطنتی بریتانیا در تحقیقاتی که انجام داده بود دریافته بود که بیش از ۶۵ درصد اعضای یک جامعه حداقل در یک برهه از دوره سنی خود به بیش از یک جنس و جنسیت گرایش داشتند، این به این معنی است که افراد دوجنسگرا بخش کثیری از جامعه را شامل میشوند.
ترنسجندر:
یک صفت جنسیتی است و به افرادی اطلاق میشود که جنسیتی که بدو تولد بر اساس آلت تناسلی به آنها نسبت داده اند با آن جنسیتی که خود را هویت یابی میکنند متفاوت است.
غالب تعریف ترنسجندر به افرادی اطلاق میشود که قصد عمل تصدیق جنسیت دارند در حالی این تعریف اشتباه میباشد و افراد ترنس علایق گوناگون دارند و ممکن است تمایلی به عمل نداشته باشند.
سالها برای افراد ترنسجندر از واژه های ترنسکشوال، MTF و FTM به کار برده میشد که اکنون واژه هایی منسوخ شده هستند.
به فردی که با اندام جنسی منتسب به پسر متولد شده اما خود را دختر هویت یابی میکند زن ترنس و به فردی که با اندام جنسی منتسب به دختر متولد شده اما خود را پسر هویت یابی میکند مرد ترنس گفته میشود.
همچنین استفاده از واژه تغییر جنسیت برای افراد ترنسجندر اشتباه است، چرا که فرد ترنس جنسیت خود را میداند و اگر فرد ترنسجندری قصد عمل داشته باشند جنس خود را با جنسیتی که میداند تطبیق میدهد و تغییر نمیدهد، در همین حال استفاده از واژه دوجنسه برای افراد ترنسجندر توهین آمیز است زیرا هویتی به اسم دوجنسه وجود خارجی ندارد و برای زیر سوال بردن هویت افراد ترنس بکار برده میشود.
نانباینری:
به افرادی که خود خارج از تعاریف جنسیتی دوگانه زنانه و مردانه مرسوم میدانند و در تعاریف زنانه و مردانه قرار نمیگیرند خارج از جنسیت دوگانه یا نانباینری گفته میشود.
افراد نانباینری درون خود هیچ یک تعاریف و درکی از زنانگی و مردانگی را حس نمیکنند.
نانباینری بودن به صفات جنسی مانند سیسجندر و ترنسجندر ارتباطی ندارد و یک هویت جنسیتی است.
نانباینری بودن به آلت تناسلی و شکل بیولوژیکی افراد ارتباطی ندارد و هر فردی با هر جنس و شکل بیولوژیکی میتواند نانباینری باشد.
همچنین، نانباینری یک چترواژه است که تعاریف متفاوتی را در برمیگیرد که برخی از آنان شرح زیر هستند:
آجندر: به افرادی گفته میشود که خود را در هیچ یک از تعاریف جنسیتی زنانه و مردانه قرار نمیدهند و به زبان عامیانه خنثی هستند.
فلویدجندر: به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را سیال میبینند یعنی ممکن است در یک برهه زمانی خود را زن، در یک برهه مرد و در یک برهه خود را خنثی هویت یابی میکنند.
بایجندر: به افرادی گفته میشود که هویت جنسیتی آنها بین دو جنسیت سیال میباشد، این هویت جنسیتی ممکن است زنانه و مردانه، زنانه و خنثی، مردانه و خنثی و….. باشد.
دمیبوی: به افراد غیر باینری گفته میشود که درون خود حس پسر بودن بیشتری میکنند با اینکه خود را در هیچ یک از تعاریف جنسیتی نمیدانند.
دمیگرل: به افراد غیر باینری گفته میشود که درون خود حس دختر بودن بیشتری میکنند با اینکه خود را در هیچ یک از تعاریف جنسیتی نمیدانند.
قطعا هویتهای دیگری در زیر چترواژه نانباینری قرار دارد که در این نوشتار نمیشود به تمام آنها پرداخت.
اینترسکس ( بیناجنسی):
چترواژه اینترسکس در توصیف افرادی به کار میرود که با صفات جنسی (کروموزومها، غدد جنسی، هورمونهای جنسی، یا اندامهای تناسلی) مشخصی متولد گردیده که در تعریف پزشکی مرسومی که از بدن منتسب به مرد یا منتسب به زن میشود نمیگنجند.
واژه اینترسکس صرفاً جهت توصیف صفات جنسی افراد به کار می رود، نه هویت جنسیتی آنها. البته بعضی از افراد اینترسکس واژه “اینترسکس” را به عنوان هویت به کار میبرند.
بسیاری از افراد اینترسکس در دوران نوزادی یا اوایل کودکی بدون اخذ رضایت شخصی تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند تا صفات جنسی بدنشان با طرح “بدن منتسب به زن و مرد” مورد پذیرش در جامعه تطبیق پیدا کند که همین امر در بزرگسالی باعث آسیب روانی و جسمی به افراد اینترسکس میشود.
سابقا به افراد اینترسکس اصطلاحاً هرمافرودیت گفته میشد، که در حال حاضر واژهای منسوخ و غلط در نظر گرفته میشود.
چندجنسگرایی:
به افرادی که به چند جنس و جنسیت گرایش عاشقانه، عاطفی و سکسی دارند را چندجنسگرا یا پلیسکشوال میگویند.
این کشش و عاطفه نه به صورت همزمان و یکسان بلکه در یک برهه خاص زمانی با یک نفر وارد رابطه میشوند.
همچنین ممکن است دو شریک جنسی بنابر درخواست خود رابطه چند شریکی را تجربه کنند و این موضوع ارتباطی به گرایش چندجنسگرایی ندارد.
چندجنسگرایان تنوع طلب نیستند و درون خود این توانایی را میبینند که با چند جنس و جنسیت گرایش داشته باشند و افراد چند جنسگرا میتوانند مانند افراد دگرجنسگرا و همجنسگرا نیز رابطه پایدار داشته باشند.
همهجنسگرایی:
به افرادی که فارغ از جنس و جنسیت میتوانند با افراد وارد رابطه عاشقانه، عاطفی و سکسی شوند، پنسکشوال یا همهجنسگرا میگویند.
این کشش و عاطفه نه به صورت همزمان و یکسان بلکه در یک برهه خاص زمانی با یک نفر وارد رابطه میشوند.
همچنین ممکن است دو شریک جنسی بنابر درخواست خود رابطه چند شریکی را تجربه کنند و این موضوع ارتباطی به گرایش همهجنسگرایی ندارد.
همهجنسگرایی یک فاز گذرا نمیباشد و افراد همهجنسگرا در خود این را درک کرده اند که میتوانند به افراد فارغ جنس و جنسیت کشش داشته باشند.
همهجنسگرایان تنوع طلب نیستند و افراد همه جنسگرا میتوانند مانند افراد دگرجنسگرا و همجنسگرا نیز رابطه پایدار داشته باشند.
هیچجنسگرایی:
به افرادی که رابطه سکسی برای آنها جذابیت ندارد هیچجنسگرا یا اسکشوال میگویند، به عبارتی دیگر برای افراد هیچجنسگرا سکس آن جذابیتی را که برای سایر افراد دارد را ندارند و از آن لذتی نمیبرند.
افراد هیچجنسگرا بر اساس ریاضت کشی و اختیار خود از سکس خودداری نمیکنند بلکه درون خود این را درک کرده اند که به رابطه سکسی کششی ندارند اما همزمان میتوانند وارد رابطه عاطفی شوند.
هیچجنسگرایی به این معنی نیست که افراد دارای این گرایش وارد رابطه سکسی نمیشوند خیر، ممکن است افراد هیچ جنسگرا بر اساس خواست و جلب رضایت پارتنر خود وارد رابطه سکسی شوند یا اینکه تمایل سکسی اندکی داشته باشند و علایق افراد هیچ جنسگرا متفاوت است.
هیچ جنسگرایی یک بیماری یا اختلال نمیباشد و یکی از گرایشات عادی بین انسانها و یک تفاوت در کارکرد جنسی انسانها میباشد.
همچنین هیچجنسگرایی یک چترواژه است که تعاریف متفاوتی را در برمیگیرد که به شرح زیر هستند:
هترورومانتیک: به افرادی که به جنس مخالف خود کشش عاطفی دارند.
همورومانتیک: به افرادی که به جنس موافق خود کشش عاطفی دارند.
بایرومانتیک: به افرادی که با بیش از یک جنس و جنسیت کشش عاطفی دارند.
پنرومانتیک: به افرادی که کشش عاطفی را فارغ از جنس و جنسیت افراد تجربه میکنند.
پلیرومانتیک: به افرادی که کشش عاطفی را به چند جنس و جنسیت تجربه میکنند.
آرومانتیک: به افرادی که کشش عاطفی ندارند یا آن را اندک تجربه میکنند.
دمیسکشوال: به افرادی گفته میشود که تا زمانی رابطه عاطفی و عاشقانه عمیقی نباشد نمیتوانند با فردی وارد رابطه جنسی بشوند.
حقوق الجیبیتی در ایران
در ایران ماه افتخار. به علت جرمانگاری روابط بین دو همجنس ممنوع است و برگزار نمیشود! اما سرکوب حقوق افراد الجیبیتی در ایران تنها به این مورد خلاصه نشده است و رژیم ملاها در گفتار و عمل هم به سرکوب جامعه الجیبیتی پرداخته است.
اگر به تاریخ موجودیت رژیم ملاها هم نگاهی بیندازیم پی میبریم که از روز نخست استقرار این رژیم همجنسگراستیزی بخشی از ماهیت وجودی این رژیم بوده است و حتی پیش از انقلاب هم بر آن تاکید داشته است! برای مثال زمانی که در پارک دانشجو مراسم ازدواج دو سازنده کاخ نیاوران برگزار شد، روحالله خمینی رهبر انقلابیون اسلامیست آن را انحراف اخلاقی دانست که باید از جامعه پاک شود! (البته لازم به ذکر است که بگوییم در زمان پهلوی هم از سال ۱۳۱۰ گرایش به همجنس جرمانگاری بود و ۱۰ سال زندان برای آن در نظر گرفته شده بود اما افراد نزدیک به دربار از آزادی برخوردار بودند که سایر بخشهای جامعه از آن بیبهره بودند!)
با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ و قدرت گرفتن اسلامیستا در فقدان نیروهای سکولار و دموکراتیک که در زندانهای رژیم سلطنتی قرار داشتند مبارزه با همجنسگرایان در اولیت مقامات قرار گرفت و فلهای آنها را بازداشت، اعدام و سنگسار کردند! برای مثال در شهر جهرم در استان فارس گروه قنات را ساختند که هدف آن سرکوب مخالفان و همجنسگرایان بود که در کنار نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، همجنسگرایان را نیز بازداشت و تیرباران میکردند و نیمه جان در قنات رها میکردند! همچنین شهره آغداشلو، بازیگر مطرح ایرانی، سینمای هالیوود نیز اعلام کرد در دهه شصت یک فیلم پنهانی گرفته شده بود سنگسار یک پسر همجنسگرای ایرانی را نشان میداد که از طریق یک چمدان کوچک به خارج از ایران منتقل شده بود که من با خود عهد بستم که حتما یک روز در یک فیلم با موضوع سنگسار بازی کنم که در پی آن تصمیم به بازی در فیلم سنگسار ثریا گرفتم….
اما سرکوب همجنسگرایان در ایران با این موارد تمام نشد بلکه گسترش پیدا کرد! در سال ۱۳۷۶ دولت اصلاحات به رهبری محمد خاتمی با شعار مدره و آشتی با غرب به روی کار آمد و جامعه امیدوار شده بود که جامعه ایران نیز با آزادی اجتماعی روبرو شود اما محمد خاتمی نشان داد هدفش تنها حفظ سیستم است نه بیشتر! وی در سفر به آمریکا در پاسخ به سوالی در مورد اعدام همجنسگرایان گفت که همجنسگرایی در اسلام گناه هست و در ایران جرم است و هر جرمی مجازات دارد و بله در ایران حکم همجنسگرایان اعدام است! وی همچنین همجنسگرایی را بیماری خواند و جرمی خواند که درمانش اعدام است تا ثابت کند بین اصولگرایان و اصلاحطلبان در رژیم ولایتفقیه اگر در هر موردی اختلاف باشد بدون شک در همجنسگرایی اتفاق نظر است!
همچنین محمود احمدینژاد در سخنرانی خود در دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده در مورد همجنسگرایان گفت که ما در ایران اصلا همجنسگرا نداریم تا با صراحت ثابت کند و اعلام کند اصلا همجنسگرایان در ایران حتی شهروند حساب نمیشوند که خونشان پای خودشان است و اگر به قتل برساند و اعدام شوند هم در طبق حاکمان ایران اصلا موجودیت نداشتند و در نیستی کامل هستند که خود تفکر عقبمانده، ارتجاعی و فاشیستی رهبران رژیم تهران را نشان میدهد!
در دولت حسن روحانی نیز وضعیت تفاوتی نکرد و محمدجواد ظریف که به عنوان مالهکش اعظم نظام شناخته شده بود هم در پاریس فرانسه و ژنو سوییس با صراحت گفت که هر کشوری هنجاری دارد و همجنسگرایی جرم است و اعدام هم قانون جمهوری اسلامی ایران است و خودمان انتخاب کردیم که اینگونه زندگی کنیم! گفتاری که ثابت میکند دولت تدبیر و امید هم ادامه همان سیاست دولت اصلاحات خاتمی و دولت احمدینژاد در موضوع همجنسگراستیزی است!
با آمدن دولت ابراهیم رئیسی که خود در دهه شصت از اعضای هیات مرگ زندانیان سیاسی بوده و در قتل و اعدام همجنسگرایان نقش داشته در تمام سخنرانیهای خود از مراسم ۲۲ بهمن تا سخنرانی در سازمان ملل همواره بر مبارزه با همجنسگرایی تاکید کرده! وی همجنسگرایی را بدترین نوع زندگی دانسته است که باید علیه آن ائتلاف بینالمللی تشکیل داد! اما گویا این سخنان رئیسی علیه همجنسگرایان رژیم جمهوری اسلامی ایران را راضی نکرد که علی خامنهای رهبر رژیم ایران که خود را زبان خدا میداند در دیدار با جمعی از زنان بسیجی وابسته به رژیم در پیش از نمایش انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۲، همجنسگرایی را بدترین نوع روابط خواند و اعتراض کرد چرا برخی کشورهای جهان کسانی همجنسگرایان را قبول ندارند را عقب مانده محسوب میکنند! سخنانی که این بار از شخص نخست رژیم ایران بیان شد تا نشان دهد که همجنسگراستیزی همانند حجاب اجباری بخشی از ماهیت وجودی رژیم ملاها است که بند نافش با با آن گره زدهاند و از آن رهایی ندارد و اگر از آن عقبنشینی
کند تمام ماهیت رژیمش از هم فروپاشی میشود!
البته رژیم ملاها همجنسگراستیزی خود را معطوف به نظرات مسئولین نکرده است و در رسانههای خود هم به گفتمان هموفوبیک خود پرداخته است، برای مثال خبرگزاری تابناک وابسته به محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور اقتصادی ابراهیم رئیسی همجنسگرایی را تفکری وابسته به شیطانپرستی عنوان کرد که زمانی بعد روحانی فرد از خدا کاسته سود بروز پیدا میکند! همچنین سایت باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به سپاه پاسداران و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم همجنسگرایی را فرهنگی صهیونیستی اعلام کرد که اسرائیل برای تضعیف جوامع اسلامی و مسیحی برای رشد صهیونیسم آن را گسترش داده است! علاوه بر این، رسانه جنبش حلالزادگان وابسته به سپاه پاسداران هم با قرار دادن پرچم همجنسگرایان کنار آمریکا و اسرائیل در مراسمات حکومتی مثل ۲۲ بهمن و همچنین شعار جهاد علیه ایران همجنسگرایان و فراخوان و اجتماع مبارزه با ازدواج همجنسها در سراسر جهان نشان میدهد همجنسگراستیزی یک برنامه مشخص سیاسی رژیم ایران است تا بتواند هژمونی اسلامیستی خود را گسترش دهد!
علاوه بر تمام اینها رژیم ایران در بعد عملی هم علیه همجنسگرایان وارد شده و حق حیات با از همجنسگرایان گرفته است! برای مثال پیشکو زندی فعال الجیبیتی کورد از حمله به جشن همجنسگرایان در کوردستان و کرمانشاه میگوید که همجنسگرایان را بازداشت کرده و به خارج از شهر برده و برهنه کردند و شکنجه روانی دادند که موجب به خودکشی برگزار کنندگان این جشن همجنسگرایان شد! علاوه بر این دادگاه امنیت هامبورگ آلمان در سال ۲۰۱۸ نیز اعلام کرد که رژیم ایران مخفیانه بیش از ۲۵۰ همجنسگرا را اعدام کرده است! همچنین مینا احدی فعال مطرح مارکسیست و اکس-مسلم (مسلمانان از دین خارج شده) در مراسم رژه افتخار شهر کلن آلمان در سال ۲۰۱۸ از اعدام بیش از ۶۰۰۰ همجنسگرا خبر داد که نام ۴۰۰۰ تن آنها مشخص شده است! که در این بخش به چند مورد آشکار از حکم اعدام برای همجنسگرایان در ایران تحت حاکمیت رژیم ولایتفقیه اشاره خواهم کرد….
سازمان دیدهبان حقوقبشر در گزارشی در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۵ میلادی، از اعدام دو مرد بهاتهام همجنسگرایی خبر داد، روز یکشنبه ۱۳ نوامبر۲۰۰۵ دولت ایران، دو مرد به نامهای «مختار-ن» ۲۴ ساله و «علی-الف» ۲۵ ساله را، در میدان شهید باهنر شهر گرگان در ملاءعام به دار آویخته است. براساس گزارشهای منتشر شده، دولت ایران این دو تن را به جرم «لواط» اعدام کرده بود.
سال ۱۳۹۲ نیز مدیر روابط عمومی دادگستری گیلان از اعدام دو مرد ۲۸ ساله و ۳۰ ساله در زندان مرکزی رشت خبر داد. وی جرم این دو فرد را اعمال خلاف شرع اعلام کرد، اما منابع خبری دیگر، علت اعدام این دو مرد جوان را داشتن رابطه با هم و همجنسگرا بودن آنان اعلام کرده بودند.
یکی از روایتهای دردناک و بیشتر شنیده شده اما مربوط به «محمود عسکری» و «ایاز مرهونی» است، که در ساعت ۱۰ صبح سهشنبه ۲۸تیر۱۳۸۴ در شهر مشهد پیش از سفر علی خامنهای به مشهد به عنوان پیشکشی به او به دار آویخته شدند. اتهامات این دو فرد آنطور که در خبرها آمده است، شرب خمر، تهدید با چاقو و شمشیر، سرقت، اخلال در نظم عمومی و لواط به عنف اعلام کرد.
خبر اعدام محمود و ایاز به یک خبر مهم در تمام رسانههای جهان بدل شد. خبر سر راست بود، دو نوجوان همجنسگرای عاشق، سر به باد دادند، چون عشقشان در ایران ممنوع شمرده میشود. فشارهای زیادی بر دولت ایران بود. چیزی نگذشت که داستانهایی در رسانههای ایران مبنیبر تجاوز ایاز و محمود به یک کودک ۱۳ ساله منتشر شد! آنها برای منحرف کردن افکار عمومی و پوشاندن حقیقت در جوامع بینالمللی از یک طرف، و برای اجرای حکمهای خود بهمنظور حفظ جلوه داخلی، معمولا چندین جرم را با هم یکی و به افراد میچسبانند تا راحت تر بتوانند اذهان عمومی را قانع معدوم کردنشان بکنند! امری که عزم رژیم ایران برای پوشاندن این حکم اعدام را نشان میدهد!
رژیم ایران همیشه اتهاماتی مانند لواط و یا لواط به عنف که معمولا برای همجنسگرایان عنوان میشود، در کنار بزهکاریهای دیگری از جمله آدمربایی، سرقت، اراذل و اوباش و غیره بهکار میبرد. ماکوان مولودزاده، جوان ۲۰ ساله در سحرگاه روز ۱۴آذر۱۳۸۶، بدون حضور خانواده و وکیلش و حتی شاکیان پرونده، در زندان کرمانشاه اعدام شد. اتهام او، انجام عمل لواط با توسل به زور بود. اتهامی که به گفته «سعید اقبالی» وکیل وی، هیچگاه ثابت نشد. قضات دادگاه صادرکننده رای، بههیچوجه در خصوص انجام عمل، نوع عمل و در واقع اینکه آیا این عمل اصولا صورت گرفته یا نه، هیچ تحقیقی نکردند. او تنها در طی مراحل بازجویی يک بار اعتراف کرده بود که در سن ۱۳ سالگی با پسر نوجوان دیگری، رابطه جنسی داشته است و قضات با استناد به همين اعتراف، حکم اعدام را صادر و اجرا کردند.
سحرگاه چهارشنبه ۸ تیر ۱۴۰۱، خبرگزاری «هرانا»، از اجرای حکم اعدام ۱۰ زندانی در زندان «رجایی شهر» کرج خبر داد. از میان این ۱۰ تن، یک نفر بابت اتهام «لواط به عنف» به اعدام محکوم شده بودند. سناریوی همیشگی جمهوری اسلامی ایران برای فرار از فشارهای بینالمللی، که اغلب حکم اعدام افراد به جرم «رابطه با همجنس» را در قالب «تجاوز» و «لواط به عنف» عنوان میکند.
از دیگر احکام اعدامی که برای اعضای جامعه الجیبیتی+ صادر شد، حکم اعدام «زهرا صدیقی همدانی» معروف به «ساره» و «الهام چوبدار» بود. خوشبختانه در آستانه نوروز ۱۴۰۲ با تلاش تمامی فعالین و کنشگران رنگینکمانی و سازمانهای حقوقبشری، این حکم لغو و این دو تن از اعضای جامعه رنگینکمانی به قید وثیقه آزاد شدند. پیشتر نیز رضوانه محمدی فعال برابری جنسیتی نیز به دلیل حمایت از جامعه الجیبیتی+ به پنج سال زندان محکوم شد! همچنین هستی سفری ترنس زندانی به دلیل مصاحبه با مسیح علینژاد فعال مدنی و روزنامهنگار که در رادیو فردا، بخش ایران، رادیو اروپای آزاد منتشر شد هم در بخش ۲۴۰ زندان اوین که بخش همجنسگرایان و ترنسها در زندان اوین است به دلیل تجاوز یک سرباز به ایدز مبتلا شد!
این موارد تنها چند نمونه از ظلم و احکام غیر انسانیای است که جامعه الجیبیتی+، تحت حاکمیت جمهوری اسلامی آنها را زندگی میکنند! علاوه بر این رژیم ایران با گسترش گفتمان هموفوبیک در بالا به آن اشاره کردم به وضوح در گسترش خشونت اجتماعی علیه افراد الجیبیتی+ در ایران میشود نقش دارد که منجر به مرگ علیرضا فاضلی منفرد همجنسگرای عرب الاحوازی توسط اعضای خانوادهاش یا جدیدترین نمونه آن پارسا ترنسجندر تبریزی میشود که در سال ۱۴۰۲ توسط پدرش به علت ارتباط با همجنس به قتل میرسد! و چه بسیار هستند این اعدام و قتلهایی که در خفا انجام میشود و هیچگاه از آن مطلع نخواهیم شد!
چگونه برای احقاق حقوق جامعه الجیبیتی در ماه افتخار تلاش کنیم؟
اما سوالی مهمی همواره از افراد الجیبیتی پرسیده میشود این است که در ماه افتخار چگونه برای ما که در ایران هستیم و زیر سرکوب قرار داریم فعالیت کنیم! برای افراد الجیبیتی درون کشور تنها راهی که ممکن است همین شبکههای اجتماعی هستند که از طریق آن به آگاهیبخشی به جامعه بپردازند و خواستههای سیاسی و اجتماعی خود را نمایان کنند! همزمان افراد الجیبیتی ایرانی خارج از کشور با نماد جامعه الجیبیتی ایران میتوانند با شرکت در مراسم رژه های افتخار حقوق جامعه الجیبیتی ایران را فریاد بزنند و خواهان آن شوند جامعه جهانی رژیم تهران را تحت فشار قرار داده تا حقوق جامعه الجیبیتی را رعایت کند یا دست از سرکوب جامعه الجیبیتی بردارد! اگر چه خواستهای محال است چرا که چنانچه در این نوشتار بیان کردم سرکوب جامعه الجیبیتی بخشی جدانشدنی از ماهیت وجودی جمهوری اسلامی است که تنها با سرنگونی رژیم ملاها ممکن خواهد شد.
از همین رو در ماه افتخار الجیبیتی ضمن گرامیداشت یاد همه جانباختگان جامعه الجیبیتی+ باید اعلام کرد برای حذف هموفوبیا و این که اعضای جامعه الجیبیتی+ کرامت خود را به دست بیاورند و حقوقی برابر با دیگران داشته باشند و دیگر شهروند درجه چندم نباشند باید تمام تلاش خود را انجام داد و متحدانه فعالیت کرد!
همچنین تمام افراد و نیروهایی ادعا دموکراسی، آزادی و حقوقبشر دارند را باید فراخواند که از حقوق جامعه الجیبیتی+ حمایت کنند و در این راستا تمام تلاش خود را انجام دهند چرا که با حذف و انکار جامعه الجیبیتی+ در واقع نشان میدهند نه به آزادی، نه دموکراسی و نه حقوقبشر، نه تنها باوری ندارند بلکه از آن تنها در جهت فریب جامعه برای مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند!
اگر زمانی گفته شد آزادی زنان به معنی آزادی جامعه است نباید فراموش کرد که اکنون آزادی همجنسگرایان و جامعه الجیبیتی+ نیز بخشی جدانشدنی از آزادی جامعه از تعصب، استثمار، مردسالاری و جنسیتزدگی است که باید متحدانه و سازمانیافته برای آن تلاش کرد.
پلتفرم رهایی جامعه الجیبیتی از استثمار
در انتها پلتفرم رهایی جامعه الجیبیتی از استثمار را برای شما تهیه کردهام که با گفتگو با جامعه الجیبیتی تهیه کردهام، به امید آن که نیروهای سیاسی دموکراسیخواه به آن توجه کنند و آن را در محور برنامههای خود قرار دهند و همچنین به صورت جداگانه برای احزاب سیاسی دموکراسیخواه این مانیفست ارسال خواهد شد!
۱.پلتفرم، نخستین گام رهایی جامعه الجیبیتی از استثمار را جرم زدایی از روابط افراد الجیبیتی میداند که همانند جامعه بدور از سرکوب دولتی بتوانند روابط آزادانه داشته باشند.
۲.با جرم زدایی از روابط افراد الجیبیتی راه برای تشکیل انجمنها و رسانههای حامی کوئیرها باز میشود و میتوان با کمک این آزادی بیان در جهت پذیرش، فرهنگسازی و احقاق حقوق الجیبیتی تلاش کرد.
۳.پلتفرم خواهان تصویب قوانین منع تبعیض برای کودکان الجیبیتی است که بتوان کودکان کوئیر را در مقابل استثمار خانواده و تلاش آنها در جهت تربیت دگرجنسگرا محوری و انکار هویت الجیبیتی افراد محافظت کرد.
۴.پلتفرم خواهان تصویب قوانین منع تبعیض در موسسههای آموزشی است که دانشآموزان و دانشجویان الجیبیتی بدون نگرانی از تبعیض در موسسههای آموزشی در جهت ادامه تحصیل فعال باشند و در مقابل هرگونه قلدری و نفرت پراکنی از محافظت قانونی برخوردار باشند.
۵.پلتفرم خواهان تصویب قوانین منع تبعیض اجتماعی است که همه افراد الجیبیتی بتوانند از امکانات رفاهی، تفریحی، بهداشتی و خدمات عمومی بدون نگرانی از تبعیض همانند سایر افراد جامعه استفاده کنند.
۶.پلتفرم خواهان تصویب قوانین حمایتی از افراد الجیبیتی است که بتوانند از تمام حقوق اجتماعی برابر با سایر افراد جامعه مانند ازدواج، طلاق، حق انتخاب آزادانه جنسی، حق انتخاب آزادانه پوشش، حق انتخاب بیان جنسی، حق انتخاب آزادانه فعالیت سیاسی، حق انتخاب آزادانه عمل تصدیق جنسیت، حق برگزاری آزادانه آکسیون و رژه افتخار برخوردار باشند.
۷.پلتفرم، خواهان تصویب قوانین منع تبعیض سیاسی است که افراد الجیبیتی بتوانند بدون تبعیض فعالیت سیاسی را چه در احزاب موافق سیستم و چه در احزاب مخلاف سیستم انجام دهند و از حقوق برابر برای مشارکت در رهبری سیاسی جامعه برخوردار باشند.
۸.پلتفرم خواهان تصویب قوانین منع تبعیض اقتصادی است که افراد الجیبیتی بتوانند چه در اشتغال و چه در کسب و کار از فرصت برابر با سایر افراد جامعه برخوردار باشند.
۹.پلتفرم، خواهان آن است که رسانههای دولتی و غیر دولتی برنامههای ویژه برای جامعه الجیبیتی تهیه و منتشر کنند زیرا که رسانهها نقش مهمی در فرهنگسازی و آگاهی جامعه دارند، در همین حال خواهان آن است که در این برنامهها تریبون در اختیار خود افراد الجیبیتی قرار بگیرد و افراد بیرون از جامعه کوئیر خود را سخنگو و قیم افراد الجیبیتی ندانند، زیرا که هیچ فردی جز خود اعضای جامعه الجیبیتی از وضعیت موجود خود اطلاعی ندارند.
۱۰.پلتفرم، خواهان آن است که احزاب سیاسی پلتفرم حمایتی از افراد کوئیر تهیه و منتشر کنند و درون احزاب کارگروه و فراکسیون مخصوص حقوق الجیبیتی را تشکیل دهند که بتوان با کمک آنها قوانین حمایتی از افراد کوئیر را پیش برد، در همین حال خواهان آن است که این کارگروه یا فراکسیونها در اختیار خود افراد الجیبیتی قرار بگیرد تا بتوانند بر اساس جهتگیری سیاسی خود در آن فعالیت کرده و در جهت حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود تلاش کنند، بر همین اساس پلتفرم با حفظ خط مستقل سیاسی خود برای رسیدن به این هدف با احزاب سیاسی مختلف فارغ از جهتگیری سیاسی آنها ارتباط خواهد گرفت.
۱۱.پلتفرم، خواهان آن است که خود افراد الجیبیتی انجمنها، تشکلها، اتحادیهها و رسانههای مختلف در جهت فرهنگسازی و احقاق حقوق سیاسی، اجتماعی خود تلاش کنند، زیرا معتقد است که هیچ فردی غیر از خود افراد الجیبیتی نمیتواند بر روی جامعه در جهت پذیرش جامعه الجیبیتی تأثیر بگذارد.
۱۲.پلتفرم خواهان جرم انگاری نفرت پراکنی و تبدیل درمانی علیه افراد و هویت الجیبیتی است در همین حال از آزادی بیان برای بیان نظرات منتقدین هویت الجیبیتی دفاع میکند زیرا تبادل نظر باعث میشود که افراد کوئیر بیش از گذشته بر اساس مدارک و اسناد علمی هویت واقعی و انسانی خود را به جامعه نشان داده و جامعه برای پذیرش جامعه الجیبیتیآگاه شود.
۱۳.پلتفرم با هرگونه تبعیض علیه هر یک از بخشهای جامعه الجیبیتی مانند انکار دوجنسگرایان، چندجنسگرایان، همهجنسگرایان و ترنسهایی که نمیخواهند عمل تصدیق جنسیت را انجام دهند مرزبندی داشته و در کنار افراد الجیبیتی انکار شده و در مقابل افراد الجیبیتی تبعیض کننده خواهد ایستاد.
۱۴.نباید فراموش کرد که جامعه الجیبیتی یک جامعه چند هویتی است که غیر از گرایش جنسی، هویت جنسیتی و صفت جنسی رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بر روی آن اثر میگذارد، بدین جهت اعضای جامعه الجیبیتی باید موضعگیری خود را در قبال موضوعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی مهم روز بر اساس جهتگیری سیاسی خود اعلام کنند.
«متحد و یکصدا برای رهایی جامعه الجیبیتی از استثمار»
ووکاشین پاکروان
فعال اکو-سوسیالیست
فعال الجیبیتی-فمینیست
چندی است کنار نامم از تروتسکیسم استفاده میکردم چرا که جنبش اکو-سوسیالیستی دارای بخشهای مختلف است که شامل رفرمیستها و اصلاحطلبان هم میباشد و همچنین اقتدارگرایان استالینیست و مائوئیست نیز جنبشهای اکو-سوسیالیستی خود را دارند، از همین رو از نام تروتسکیسم استفاده کردم تا تفاوت خود را با رفرمیستها و اقتدارگرایان نشان داده و همچنین اعلام کنم که حفظ و احیای اکولوژی تنها با محو ها نوع شیوه سرمایهداری چه دولتی و چه بازار ممکن خواهد بود! اما این اقدام باعث میشد که یک نوع فرقهگرایی خاص تحت نام تروتسکیسم پدیدار شود و از همین رو تصمیم گرفته از این پس نام اکو-سوسیالیسم را یدک بکشم بدون پسوند خاصی که تداعی کننده فرقهگرایی خاصی نباشد
همچنین از نام کوئیر-فمینیست برای معرفی خود استفاده میکنم چرا که حقوق کوئیر و زنان به طور پیوسته با یکدیگر درهم تنیدگی دارند و بدون جنبش فمینیستی، حقوق کوئیر و بدون جنبش کوئیر، جنبش زنان محقق نخواهد شد، از همین رو هر فرد کوئیر باید فمینیست باشد و هر فرد فعال جنبش فمینیستی باید از حقوق کوئیر دفاع کند.