یهودا پاکروان، فعال اکو-سوسیالیست و حقوق الجیبیتی+
در مورد نگاه کارل مارکس و فردریش انگلس از تئوریسینهای سوسیالیست آلمانی در مورد همجنسگرایی سخنان بسیار گفته شده است و بسیاری نیز سرکوب همجنسگرایان در شوروی را نشانهای بر آن دانستند.
اما در مورد شوروی یک مورد را همواره انکار میکنند و آن این است که در سال ۱۹۱۷ و پس از پیروزی انقلاب بلشویکی گرایش به همجنس جرم زدایی شد و تا سال ۱۹۲۰ همجنسگرایان در جامعه به آزمایش گذاشته شدند که کمیسر عالی خلق شماسکو و لنین دبیرکل حزب کمونیست شوروی بیانیه آزادی حقوق همجنسگرایان رو صادر کردند و یک تیم تحقیقاتی نیز به آلمان برای ارائه تحقیقات در جهت احقاق حقوق همجنسگرایان ارسال کردند! همچنین چیچرین وزیر امور خارجه شوروی نیز همجنسگرا بود و استالین سال ۱۹۳۴ با ارائه قانون واپسگرا خانواده سوسیالیستی آن را جرمانگاری کرد و چیچرین از وزارتخارجه شوروی کنار گذاشته شد! در واقع استالینیسم رهایی جنسی که یک دستاورد انقلاب بلشویکی اکتبر بود را مانند تمام دستاوردهای آن انقلاب به سمت نابودی کشاند!
اما بازگردیم به موضوع کارل مارکس و فردریش انگلس! در رابطه با مارکس و انگلس تنها مرجع عمومی، خطی درباره عمل منفور لواط در کتاب منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت نوشته انگلس است! اما فردریش انگلس هرگز آن کلمات را ننوشت.
انگلس کتاب خاستگاه خانواده، مالکیت خصوصی و دولت را در سال ۱۸۸۴ به زبان آلمانی نوشت و از یادداشت هایی که مارکس قبل از مرگش تهیه کرده بود استفاده کرد. در سال ۱۸۹۲ به روسی ترجمه شد، اما ترجمه انگلیسی آن تا سال ۱۹۰۲ و پس از مرگ انگلس ظاهر نشد.
با این حال، پرتیراژترین نسخه انگلیسی در سال ۱۹۴۲ با ترجمه آلیک وست و دونا تور، اعضای برجسته حزب کمونیست بریتانیا عضو کمنترن روسی استالینیستی منتشر شد.
این نسخی است که که حاوی کلمات نقل شده در بررسی ماست. در بخشی که در مورد یونانیان باستان بحث میکند: «آنها درگیر عمل منفور لواط شدند و با اسطوره گانیمد، خدایان خود و خود را به طور یکسان تحقیر کردند.»
به نظر میرسد که نسخه وست-تور از متن اصلی آلمانی انگلس ترجمه نشده، بلکه طبق صفحه حق چاپ، از نسخه چهارم استالینیستی-۱۹۳۴ ترجمه شده است.
آنچه انگلس به زبان آلمانی نوشت این بود: «sie versanken in die Widerwärtigkeit der Knabenliebe und ihre Götter entwürdigten wie sich selbst durch den Mythus von Ganymed» که وست-تور die Widerwärtigkeit der Knabenliebe را به عنوان عمل منفور لواط ترجمه کردند!
جلد ۲۶ مجموعه آثار مارکس-انگلس (MECW) که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد، این عبارت را به عنوان انحراف عشق پسرانه ترجمه میکند، اما متن MECW به آلمانی اصلی بسیار بیشتر از نسخه وست-تور است!
بنابراین انگلس یونان باستان را نه به علت همجنسگرایی، بلکه به علت آزار جنسی از کودکان مورد انتقاد قرار میداد! این تفسیر با ارجاع انگلس به اسطوره گانیمد که در آن خدای زئوس عاشق یک پسر جوان زیبا میشه تقویت میشود که یک موضوع کودک آزاری است.
ما سوسیالیستها معتقدیم بزرگسالانی که با نوجوانان زیر ۱۶ سال رابطه جنسی دارند حقوق کودکان را زیر پا گذاشته و از آنها سواستفاده جنسی میکنند چرا که با توجه به نابرابری قدرت، هیچ کودکی نمیتواند رضایت معناداری را به روابط جنسی و عاطفی با بزرگسالان داشته باشد. این تفسیر انگلس یونان باستان و اسطوره گانیمد بود و نه آنطور که استالینیستها تحت عنوان مبارزه با همجنسگرایی ترجمه کردند!
ما به نسخه روسی ۱۹۳۴ Origin Of The Family دسترسی نداریم، بنابراین نمیتونیم بررسی کنیم که آیا ترجمه نادرست لواط برای اولین بار در آنجا اتفاق افتاده یا از وست-تور سرچشمه گرفته. در هر صورت، با سیاست استالینیستی سازگار بود چرا که اعمال همجنسگرایانه که مدت کوتاهی پس از انقلاب ۱۹۱۷ از قانون کیفری حذف شده بود، توسط استالین در سال ۱۹۳۴ جرمانگاری شد.
مارکس و انگلس هیچ تحلیلی از وضعیت همجنسگرایان ارائه نکردند از همین رو این ادعا که انگلس در یکی از مهمترین آثارش لواط را تقبیح کرده است اختراع استالینیستی هست که احزاب کمنترن روسی آن را رواج داده و آن را پی میگرفتند و در دهه ۶۰ میلادی همراه با اعلام دلایل علمی تایید همجنسگرایی و اوج جنبشهای مدنی الجیبیتی برای حقوق برابر آن را کنار گذاشتند.
همچنین باید اضافه کرد که حتی اگر مارکس و انگلس علیه همجنسگرایان موضع میگرفتند هم دلیلی نبود که ما اکنون بر آن معیار بیاییم و علیه همجنسگرایان وارد عمل شویم چرا که در آن زمان در مورد همجنسگرایی موضعی علمی ارائه نشده بود و اکنون از نظر علمی تایید شده است و از آنجایی اساس سوسیالیسم مبتنی بر تکامل دائمی جامعه مبتنی بر علوم روز است باید از حق و حقوق برابر همجنسگرایان با سایر افراد جامعه تماما حمایت کرد.
*نظرات ارائه شده در اینجا و مقالات دیگر در “صفحات دیگر” از آنِ نویسندگان آن است.