بابک بامداد
خامنهای و سپاه پاسداران تا اینجا پیروز میدان حمله تروریستی حماس به اسرائیل هستند. رژیم ایران با ریسک عبور از خطوط قرمز اسرائیل و حمله در ابعاد ۷ اکتبر توانست به نیروهای خود در ایران که در سال گذشته زیر ضربات جنبش زن زندگی آزادی بودند، روحیه دهد، انشقاق و جدایی در نیروهای مخالف خود را افزایش داده و جنبش سرنگونی را به میزان زیادی به عقب براند. این در حالیست که خامنهای و حکومتش همچنان توانایی پاسخگویی به هیچیک از نیازهای اساسی جامعه و مردم را ندارند و زمینه قیام و انقلاب برای تغییر رژیم همچنان بقوت خود باقیست.
در بعد خارجی، با حمله حماس به اسرائیل، رژیم توانست روند عادی سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی را معکوس کند، خود را به میزان زیادی از ایزولاسیون خارج و در مقابل اسرائیل را تحت فشارهای منطقه و بین المللی قرار دهد. حملات اسرائیل به حماس در غزه، وضعیت ناگوار و اسفباری را برای غیر نظامیان ایجاد کرده که البته خوراک تبلیغاتی برای گروههای تروریستی وابسته به رژیم در غزه است. سپس دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و روسیه این صحنهها را برای به میدان آوردن جنبش طلح طبان بین المللی به حد اعلاء مورد استفاده قرار میدهند.
رژیم ایران هنوز از کارت حزب الله در جنگ استفاده نکرده است و معلوم نیست که آیا حاضر است سرمایه اصلی خود در تروریسم منطقهای را بر روی میز قمار بگذارد؟ اسرائیل نیز اکنون که خیز ورود زمینی به غزه برای نابودی حماس را گرفته، مایل نیست جبهههای جدیدی برای خود بگشاید. این در حالیست که به میزان افزایش درگیریهای محدود روزانه میان حزب الله و ارتش اسرائیل، شهرکهای بیشتری در مرز لبنان در سوی اسرائیل تخیلیه میشوند و امکان گسترش جنگ وجود دارد.
حماس و رژیم ایران با آزادی دو گروگان میخواهد از اهرم آزاد کردن قطره چگانی گروگانهای بیشتر برای تاخیر حمله زمینی اسرائیل به غزه استفاده کنند. انفجار بیمارستان الاهلی که منجر به کشته شدن صدها تن در روز ۱۷ اکتبر شد، آزمایشی برای جنگ تبلیغاتی دو طرف بود. افکار عمومی در کشورهای عربی نشان داد که تا چه اندازه نسبت به پروپاگاندای بنیادگرایی اسلامی آسیب پذیر است. تظاهراتهای گوناگون در شهرهای مختلف کشورهای عربی بر علیه اسرائیل همزمان با انتشار تصاویر دردناک کشته و مجروحان انفجار بیمارستان موید این امر بود که دستگاه تبلیغاتی خامنهای و قطر بر انکار مکرر اسرائیل غلبه کردند، انفجاری که بعدا مشخص شد ناشی از شلیک راکت از سوی جهاد اسلامی بوده است. موفقیت این پروپاگاندای ضد اسرائیلی حتی در کشورهای اروپایی و آمریکا نیز طنین انداز شد.
آنچه که قطعی بنظر میرسد، تصمیم اسرائیل در زدن ضربه اساسی به یکی از بازوهای تروریستی رژیم ایران در همسایگی خود است. ظاهرا آمریکا و کشورهای اروپایی این حق را علیرغم ابراز نگرانی از سرنوشت غیرنظامیان در غزه، برای اسرائیل پذیرفتهاند. باید دید که اسرائیل تا چه اندازه موفق به از بین بردن حماس در غزه خواهد شد. اگر اسرائیل نتواند به مقصود خود در ضربه زدن به حماس به میزانی که در نظر دارد، برسد، پیروزی بیشتری برای خامنهای و سپاه قدس متصور است. اما اگر اسرائیل بتواند از شر یکی از بازوهای حکومت ایران در جوار مرز خود راحت شود، میتواند با تمرکز بر مرزهای شمالی، برای از کار انداختن بازوی دیگر و البته قوی تر رژیم ایران، دست به اقدام بزند.
ظاهرا شوک حمله هفتم اکتبر حماس به مرزهای جنوبی، اسرائیل را از خواب غفلت پرانده است. اسرائیل اکنون باید فهمیده باشد که اگر به طور جدی با گروهای تروریستی وابسته و دست ساز جمهوری اسلامی مقابله نکند، در آینده باید هزینه بیشتری پرداخت کند. همچنین به موازات مقابله با نیروهای نیابتی رژیم ایران، اسرائیل باید طرف حساب میانه رو در میان فلسطینی ها را تقویت و به سوی صلح پایدار حرکت کند.
*نظرات ارائه شده در اینجا و مقالات دیگر در “صفحات دیگر” از آنِ نویسندگان آن است.