بامشاد
در کشورهایی که دمکراسی به معنی آزادی و رقابت احزاب را تجربه کردهاند، پاسخگویی و احساس مسئولیت برای مواضع اتخاذ شده و اشتباهات فاحش سیاسی یک امر بدیهی است. اما در صحنه سیاسی ایران، پاسخگو بودن در قبال اشتباهات سیاسی بزرگ امری بعید یا غیرممکن است.
در کشورها و احزاب سیاسی کشورهای غربی اگر سیاستمدار، چه حاکم و چه غیر حاکم، اگر اشتباهی قابل توجه در مواضع و عملکرد خود مرتکب شود، یا معذرت میخواهد و یا از سمت خود استعفا میدهد. در این راستا، مطبوعات و مدیا با نقد و بررسی موضع و یا عملکرد فرد مزبور، چنان فضایی را ایجاد میکنند که راه دیگری برای آن شخص باقی نمیماند.
اما فقط چند نمونه از مواضع جریانها و شخصیتهای سیاسی در چند دهه گذشته مبین این امر است که انگار در صحنه سیاسی ایران هیچ جریان و یا شخص حقیقی و حقوقی مسئولیتی در قبال مواضع و عملکرد سیاسی خود ندارد. از افراد وابسته به رژیم چه در قدرت و یا اصلاح طلب که بگذریم (چرا که اساسا انتظاری از این جنایتکاران نمیشود داشت) چند مثال مشخص این واقعیت را اثبات میکند که ما هنوز بسیار تا رسیدن به یک استاندارد واقعی کنش و واکنش سیاسی-اجتماعی در اپوزیسیون فاصله داریم.
مثلا سازمان اکثریت با حمایت از رژیم در سال شصت و با شعار سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید را در نظر بگیرید. این سازمان با همین نام، هنوز اطلاعیه میدهد با آنکه تا همین دو سه سال پیش عملا از اصلاح طلبی حمایت میکرد.
آقای بنی صدر، اولین رئیس جمهور نظام اسلامی، فرمان حمله به کردستان را صادر کرد. گرچه که بعدا از حکومت جدا شد اما همچنان تا زمان فوت خود را یک ناجی و منتخب مردم میپنداشت.
لیست بلند بالای جریانها و شخصیتهای سیاسی در حمایت از خاتمی و دو خرداد را بهتر است در اینجا ذکر نکنم که مثنوی هفتاد من میشود. جالب اینجاست که بسیاری از آنها بعدها برای روحانی هم هورا کشیدند و هم اکنون برای پیشبرد جنبش زن زندگی آزادی رهنمود میدهند.
از ژورنالیستها و مفسران سیاسی هم بگذریم که فهرست نامها طولانی خواهد بود. برخی از این مفسران که گاه در مسئولیتهای دویچه وله و بی بی سی و غیره بودند و از قاسم سلیمانی رسما و علنا دفاع و حمایت میکردند، هم اکنون همچنان در تلویزیونها میچرخند و تحلیل ارائه میدهند.
تازهترین مثال این بی مسئولیتی در عرصه سیاسی، همین افرادی هستند که در کنفرانس جرج تاون به شاهزادهای که اینروزها عملا نقش دلقک را در گفتگوهای مشمئز کننده بازی میکند، اعتبار دادند. اسماعیلیون، علینژاد و عبدالله مهتدی همچنان خود را در راس جنبشهای دادخواه، زنان و کردستان معرفی میکنند.
واقعا مضحک است. اگر یک صدم مواضع و اعمال مخرب این افراد و جریانها در کشورهای مدرن یا نیمه مدرن که حداقل سابقه دمکراسی و تحزب وجود دارد، اتخاذ یا انجام میشد، آن شخص تا ابد از سیاست کناره میگرفت. آقایان و خانمهای باصطلاح سیاسی، خجالت بکشید و بگذارید جوانها انقلاب را به پیش ببرند.
*نظرات ارائه شده در اینجا و مقالات دیگر در “صفحات دیگر” از آنِ نویسندگان آن است.