آیا «زورگیر» اعدام شده، فرزند «شهید» بود؟
بخش تحلیل خودنویس: بر اساس گفته وکیل مدافع متهم ردیف اول پرونده زورگیری که با اعدام او همراه شده، پدر متهم به واسطهی آسیبی که در سربازی و در زمان جنگ دیده فوت کرده است. به این ترتیب، آیا محکوم اصلی نظام جمهوری اسلامی است یا متهم اعدام شده؟
انتشار نقل قول وکیل مدافع متهم اول پرونده «زورگیری خشونت آمیز» که متولد ۱۳۶۸ بوده و پدرش بهواسطه آسیبدیدگی دوران سربازی، جانش را از دست داده، موجی از غم را در فضای مجازی ایجاد کرده است. یکی از مباحث، عدم تناسب جرم با حکم اعدام بوده است.
مجتبی واحدی در یادداشتی، به بررسی دوره زمانی زندگی این جوان اشاره کرده که عملا تمام زندگی خود را در دوران رهبری آیتالله خامنهای سپری کرده است. واحدی مینویسد: «وقتی شرح حال یکی از اعدام شدگان روز شنبه را از زبان خود او خواندم بار دیگر بر خود لرزیدم نه فقط به خاطر ازدست رفتن یک جوان با هزاران آرزو بلکه به خاطر به خواب زدگی عمدی کسانی که با بزرگ نمایی یک دروغ به نام «احتمال حمله خارجی به ایران» همچنان مدارا با رژیم فساد ساز خامنه ای را توصیه می کنند و برای تقویت آن می کوشند. بر اساس اظهارات یکی از دو اعدام شده اخیر، او برای تأمین هزینه معالجه مادر خویش دست به دزدی زده است. البته این جوان و مادر رنج دیده او، تنها کسانی نیستند که با مشکلات روزافزون مالی دست و پنجه نرم می کنند. امروزه بر خلاف معدود مزدوران ولی فقیه که به رانت های میلیاردی رسیده اند، میلیونها ایرانی، زندگی پر عذاب را سپری می نمایند اما حاضر نیستند دست به آزار سایر هموطنان خویش بزنند. لذا همه ما از یک سو موظفیم حق ضایع شده جوان اعدام شده را فریاد بزنیم و به اعمال مجازات بسیار سنگین و ناعادلانه علیه او اعتراض کنیم و از سوی دیگر باید به یاد داشته باشیم اگر به بهانه تأمین مالی خود و خانواده، اوباش گری وحشیانه علیه سایر شهروندان به امری رایج تبدیل شود آنگاه شاهد باج گیری و سلب امنیت ایرانیان خواهیم بود . پس بهتر است ضمن محکوم کردن اعمال مجازات غیر انسانی علیه دو جوان ایرانی ، اقدامات آنها را نیز تقبیح کنیم و هم زمان به ریشه یابی «ترویج خشونت » در ایران عزیزمان نیز بپردازیم . بر همین اساس در این یادداشت کوتاه به نکته ای خاص می پردازم. متهم ردیف اول پرونده که روز شنبه درعنفوان جوانی اعدام شد متولد سال ۱۳۶۸ بود؛ همان سالی که سید علی خامنه ای با همدستی احمد خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی تاج ولایت فقیه بر سر نهاد. به عبارت دیگر این جوان، تمام بیست و سه سال عمر خود را درفضایی تنفس کرده که خامنهای و مزدوران فاسد او بر ایران عزیز ما تحمیل کردهاند.»
اما در وبلاگ «مجمع دیوانگان» در مطلبی با عنوان «بینوایان» میخوانیم: «متهم ردیف اول در پرونده زورگیری اخیر به دار مجازات آویخته شد، در دادگاه گفته بود: “من مادرم مریض بود، قبول دارم که جرمی را انجام دادم ولی برای عمل مادرم احتیاج به ۴ میلیون تومان پول داشتم. زندگی سختی داشتیم، پدر من مرده و مادرم در خانههای مردم کار میکرد و تحت پوشش کمیته امداد بودیم … مادرم نمیتوانست سر کار برود، من به او گفتم، تو نگران نباش برای عملت من این پول را جور میکنم”. وکیل مدافع وی ادعاهایش را با یک سری اسناد و گواهی پزشکی تایید میکند و توضیح دیگری میدهد که تن هر خوانندهای را باید بلرزاند: “پدر متهم به واسطه آسیبی که در سربازی و در زمان جنگ دیده فوت کرده است، متهم ۱۲ ساله بوده و مادر او مجبور بود که در شرکتهای مختلف کار کند”. متوجه شدید؟ وکیل مدافع احتمالا در پرهیز از جنجالهای رسانهای و در هراس از برخوردهای دستگاه تبلیغاتی حکومت از بردن نام «شهید» خودداری میکند، اما کسی که “به واسطه آسیبی که در سربازی و در زمان جنگ دیده” فوت میکند در کشور ما نامش میشود «شهید»! حالا جوانی را تصور کنید که پدرش برای دفاع از همین کشور به جنگ میرود و شهید میشود، بعد میبیند جامعه هیچ حمایتی از او نکرده و حتی مادرش را که از فرط کار کردن مریض شده درمان نمیکند. چه جای تعجب است اگر چنین جوانی تصمیمی عجیب بگیرد و بخواهد نیاز خودش را به زور تامین کند؟»
به این ترتیب، این سوال همچنان باقی است که آیا هنگام صدور حکم برای «ژانوالژان» وطنی و تایید آن از طرف دیوان عالی کشور، آیا مدیران قضایی کشور به این مساله توجه کردهاند که یکبار، این خانواده به خاطر جنگ قربانی داده و یک بار به خاطر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، فرزند «شهید» مجبور شده برای نجات مادرش، تن به دزدی بدهد، اما مجازات این دزدی، اعدام بوده است؟
شاید انتشار ویدئوی «زورگیری» باعث شده حکومت مجبور به واکنشی سریع و صدور حکمی پیش از محاکمه شود. بیتردید هر عمل غیر قانونیای، با مجازاتی همراه است، اما آیا مجازات کسانی که جانی نستاندند، و از سر ناچاری دزدی کردند، اعدام است؟
حکومت جمهوری اسلامی باید بابت اعدام فرزند خود، شرمسار باشد…
پدر، «شهید» انقلاب. مادر، ندار و قربانی سیاستهای اقتصادی نظام و فرزند، قربانیای دیگر.