این مطلب اولین بار در سایت اخبار روز در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۲ منتشر شد
دکتر کاظم موسوی
تقدیم به مردم قهرمان بلوچستان که مشعل جنبش زن زندگی آزادی را روشن نگاه داشتهاند
حکومت جمهوری اسلامی در ۴۴ سال گذشته حقوق بشر را بطور فجیعی لگد مال کرده و به موازات آن زیربنای زندگی و منابع محیط زیست شهری و طبیعی را مورد تجاوز و تخریب قرار داده است. تالابهای کشور یکی از این منابع هستند که پی در پی یا خشکانده شدند و یا اکنون با نابودی کامل دست و پنجه نرم میکنند.
اکوسیستم متنوع تالابها، از مجموعه آب، چمنزار، نیزار، ماهی، پرنده و گونههای بیشماری از گیاهان و جانوران وابسته به خود تشکیل می گردد. تالابها در حفظ تنوع زیستی، تجدید آبهای زیرزمینی، کنترل ســیلابها، جلوگیری از فرونشست و رانش زمین، کاهش تاثیر تغییرات آب و هوایی، پناهگاه حیات وحش و ایستگاه فصلی پرندگان بومی و مهاجر، صنعت گردش و گردشگری و صید ماهی و همچنین برای امرار معاش و توسعه اقتصادی اهالی که در حول و حوش این تالابها زندگی میکنند، اهمیت بسزایی دارند.
تالاب جازموریان در مرز استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان یکی از این تالابهاست که در حال حاضر با فاجعه خشک شدن کامل روبرو است.
تالاب جازموریان از حساس ترین منابع غنی اکولوژیکی در ایران است. گرچه وجود این تالاب با حوضه آبریز وسیع ۷۰ هزار کیلومتر حیات نزدیک یک میلیون انسان را در استان های سیستان و بلوچستان و کرمان تامین می نماید اما خشکی و عدم موجودیت این تالاب بر زندگی میلیونها انسان در مناطق دیگر نیز تاثیر میگذارد. بیشترین جریان آب هلیلرود که از بلندیهای بافت و رابر سرچشمه گرفته به تالاب جازموریان راه میبرد. متاسفانه برای استفاده این آب در برنامه و طرحهای اشتباه و چپاولگرانه عمرانی، صنعتی، پتروشیمی، معادن مس و کشاورزی پرمصرف آب، سد جیرفت در سال ۱۳۷۰ و سد بافت در سال ۱۳۸۸ توسط قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران ساخته شدند. همچنین در کنار سدهای مذکور، سپاه پاسداران چندین بند خاکی و بتنی و با همکاری مستقیم وزارت نیرو و پشتیبانی استاندار کرمان برای انتقال آب نیز ایجاد کردند. از طرفی دیگر سازمان محیط زیست آخوندها هم در این سالیان جانبدار پروژه های دولت، مافیاهای اقتصادی و سپاه پاسداران بوده است، اساسا پیگیر جدی حق آبه هلیل رود برای تالاب جازموریان نبوده و نیست.
در کنار این سدها و انواع و اقسام توجیهات مضحک، طرح انتقال آب از سد صفارود به شهرهای شمالی استان در آذر ماه ۹۴ با پیمانکاری قرارگاه خاتم الانبیاء شروع شد. این پروژه سپاه طولانیترین تونل انتقال آب خاورمیانه در آن زمان بود. در طرح انتقال آب از جنوب استان کرمان قرار بود ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب از سرچشمههای هلیلرود به مناطق مرکزی و شمال استان منتقل شود.
فعالان محیط زیست و روستاییان متضرر بشدت به مقابله با این طرح برخاستند و در مقاطعی توانستند این پروژه مخرب را بتعویق بیاندازند. واقعیت اینست که در پروژه انتقال آب به مناطق شمالی استان، دلایل پنهان و ناگفته دیگری نیز وجود دارد. سپاه پاسداران چندین پروژه اقتصادی را در مناطق شمال استان کرمان در درست اجرا داشته و دارد. از آن جمله میتوان به ساخت و ساز تاسیساتی که ماهیتش هنوز کاملا برملا نشده اما به گفته فعالان بومی، مصارف نظامی دارد و صنایع فولاد و معادن از یک سو و ساخت یک تفریحگاه بنام “دل عالم” که به شرکتهایی که مستقیما به سرداران سپاه تعلق دارد، از سوی دیگر نام برد. همه این پروژهها در پوشش تامین آب شرب، ایجاد کار و توسعه توجیه میشوند.
یکی از افرادی که بیشترین نقش را در خشک شدن تالاب جازموریان طی سالهای اخیر از طریق پیشبرد پروژههای مخرب زیست محیطی ایفا کرد، سردار علیرضا رزم حسینی وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت، استاندار سابق خراسان رضوی، سردار سپاه بازنشسته که اکنون بطور خاص در کار دلالی برای تصویب پروژههای به اصطلاح توسعه و دادن این قراردادهای میلیاردی به پیمانکاران وابسته به سپاه است، میباشد. این تاجر سپاهی به همراه دیگر فرماندهان سپاهی از طریق روابط خاص با نهادهای صدور مجوز، کمیسیونهای مجلس، و افراد با نفوذ در ارگانهای گوناگون نقش عمدهای در خاموش کردن اعتراضات فعالان محیط زیست دارند. سپاهیان همچنین با در جیب داشتن روسای طراز اول سازمان حفاظت از محیط زیست رژیم بخصوص رئیس این سازمان که در اصل باید حافظ محیط زیست کشور باشند، صداهای پراکنده درون این سازمان را سریعا سرکوب میکنند. این در حالیست که بنابر ادعای برخی از نمایندگان مجلس رژیم، رزم حسینی خود دو تابعیتی است.
سپاه پاسداران در انتقال آب هلیل رود به شمال استان کرمان برای معدن درآلو برای استخراج فلز مِس مستقیما از طریق وزارت نیرو وارد ماجرا شد. منافع مس استخراج شده در معدن مس درآلو متعلق به سپاه پاسداران است. برای مس تولید شده در این معدن، پیمانکاران از آب شیرین که میتواند کل شهر کرمان را سیراب کند، استفاده میکنند.
با اقدامات ویرانگر فوق الذکر، راه ورود آب هلیل رود به تالاب جازموریان بسته و اکنون مصیبت محیط زیستی خشکاندن این تالاب برجسته شده است. اینواقعه به از دست رفتن هزاران فرصت شغلی اهالی، گسترش فقر بخصوص مهاجرت اهالی در منطقه بلوچ نشین، کوچ پرندگان و مرگ و میر آبزیان نادر و بحران خطرناک پراکنده شدن گرد و غبار و ریزگردها در استانهای اطراف منجر شده است.
معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و معاون وقت حسن روحانی که خود نقش بسزایی در تخریب محیط زیست مناطق مختلف داشته، در تاریخ اردیبهشت ۱۳۹۵ در خبرآنلاین اذعان کرد: “منشأ ۲۵ درصد از گرد و خاک موجود کشور از خشکی تالاب جازموریان است.”
دستگاه سازمان حفاظت محیط زیست حکومت نه تنها تاکنون در جهت احیای فوری تالاب جازموریان اقدام فوری و موثری انجام نداده است بلکه با نمایش احتضار این تالاب، سودای دریافت کمکهای مالی از صندوقهای بین المللی را دارد. مجتبی ذوالجودی، سرپرست معاونت محیط زیست دریایی و تالابهای سازمان محیط زیست در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۱ در خبرگزاری مهر از تلاش این سازمان برای ثبت جهانی تالاب جازموریان به جهت لزوم جذب اعتبارات بین المللی خبر داد.
استفاده از منابع خارجی مثل سازمانهای محیط زیست بین المللی در ارتباط با سازمان ملل متحد همواره یکی از منابع درآمد دولتی یا باندهای سپاه پاسداران بوده که تماما صرف سرکوب داخلی، پروژههای هستهای و موشکی و ماجراجوییهای منطقهای حکومت شده است.
پیشتر در دولتهای رفسنجانی، احمدی نژاد و روحانی بحث درباره اجرای پروژه دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و انجمن «ایرانرود» برای احیای تالاب جازموریان از طریق انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی کشور بشدت در بوق و کرنا شد. آنهم با وجود آگاهی از عدم سازگاری این پروژه با الزامات زیستمحیطی، زمان اجرایی طولانی و مخارج سرسام آور دهها میلیاردی که جملگی از یک فریب گفتار درمانی رژیم حکایت داشت.
با وجود ضرب و شتم و دستگیری ها و قتلهای حکومتی در این سالیان، بسیاری از کارشناسان دلسوز و سازمانهای مردم نهاد محیط زیستی با آگاهی رسانی و سازماندهی اعتراضات مردمی برای نجات تالاب جازموریان کوشا بوده و هستند. از شکایت و نامه نویسی تا اعتراضات در محل پروژههای مخرب زیستمحیطی، مردم و فعالان سمنها طی سالیان گذشته در جلوگیری از خشک شدن سریع تالاب تا حد امکان کوشیدهاند. در مجموع، اعتراضات و مخالفت علنی در خیابان و محل این پروژهها همیشه نقش موثرتری از نامه نگاری و جمع آوری امضاء برای طومار داشته است. به عنوان مثال، جمعی از مردم کرمان و فعالان محیط زیست در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ با ارسال نامه ای به ابراهیم رئیسی خواستار رسیدگی فوری به تامین حقابه زیست محیطی این تالاب و جلوگیری از خشک شدن آن شدند. مشخص است که حکومت، سپاه و مسئولان دزد و اختلاسگرش هرگز پاسخی به این نامهها و امضاءها نمیدهند.
اخیرا برخی از سلبریتیهای محیط زیستی که گاه مناصب دولتی نیز در دولتهای گذشته و سازمان به اصطلاح حفاظت از محیط زیست داشتند، مطالبهگران، افشاکنندگان و کوشندگان معترض را مرثیه خوانانی قلمداد میکنند که بجای تلاش و ارائه راه حلهای عملی برای بهبود وضعیت محیط زیست، فقط غُر میزنند. این سلبریتیها که وزارت اطلاعات مجوز برگزاری سمینارها، مصاحبه با مطبوعات حکومتی، و سفر به مناطق مختلف را برایشان صادر میکند، نمیگویند که چرا وقتی خودشان در دولت روحانی یا خاتمی پست دولتی داشتند، از ارائه چنین راه حلهایی خودداری کردند که منجر به بهبود وضعیت محیط زیست شود.
ما در حزب سبزهای ایران بدین باوریم که لازمه فائق آمدن بر بحرانها، مشکلات و مسائل گوناگون و فزاینده محیط زیست و اکولوژیکی در ایران در وهله اول از مسیر تغییر تمامیت جمهوری اسلامی و پیشرفت جنبش ژینا یعنی “زن زندگی آزادی” میگذرد. در جایی که سپاه پاسداران بر جان و مال، اقتصاد کشور و محیط زیست مردم چنگ انداخته، تالابها را میخشکاند، جنگلها را عمدا آتش میزند و حرف اول را در سازمان محیط زیست رژیم میزند، برگزاری سمینار و شرکت در نمایشات مضحک حکومتی، فقط به عمر رژیمی کمک میکند که روزانه در حال نابودی محیط زیست ایران است.
اما پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، با توجه به بحران عمیق آب در ایران، اولین اقدام عملی، توقف فوری ساخت و استفاده از صنایع موجود آب بَر در همه استانهاست. به این ترتیب، آبی که اکنون صرف این صنایع و یا مصارف غیرقانونی دیگر میشود، میتواند حقآبه اکثر تالابها، منجمله جازموریان را تامین کند. سپس در یک دوره میان مدت، با حمایت دولت از کشاورزان میتوان کشاورزی نامتناسب با وضعیت اقلیمی هر منطقه را به انواع مدلهای پایدار زیست محیطی مبدل کرد. از این طریق استفاده از آب سفرهای زیرزمینی نیز کاهش می یابد. راهکارهای عملی بسیاری برای تخفیف بحران شدید آب در مناطق مختلف قابل اجراست که بدون حذف چنگال خونین مافیای قدرت بر منابع طبیعی و محیط زیست ایران فقط مصرف مردم فریبی و سلبریتی کاری دارد.
تبلور مادی و عملی اجرا کردن راه حلهای واقعی تنها در یک نظام دموکراتیک از طریق سازندگی و توسعه علمی و همه جانبه و پایدار محیط زیست کشور به لحاظ ظرفیتهای غنی و ارزشمند اکولوژیک بواقع سبز معنی مییابد. رسیدن به اهداف فوق مستلزم اعمال اراده سیاسی و بهره گیری از شناختها، خلاقیتها و پشتکار مردمان ایران و مدیریت پروژههای مختلف توسط ملیتهای گوناگون در امور و مسائل محیط زیست مناطق زندگی خودشان است. تنها در این صورت است که قادر به اجرای برنامههای علمی و اقتصادی برای حل مسائل و مشکلات پیچیده و گوناگون محیط زیستی بر جا مانده از جمهوری اسلامی در کشور خواهیم بود.