چند سوال ساده از کنفرانس پراگ-ی ها

آذر ۵, ۱۳۹۱

pragکنفرانس پراگ با حضور بیش از ۱۵۰ تن از فعالان سیاسی با دیدگاههای مختلف در روزهای ۱۷ و ۱۸ نوامبر برگزار شد. در پایان این کنفرانس پس از برگزاری چندین پانل گفتگو و ایراد سخنرانی توسط تعدادی از برگزارکنندگان و مدعوین، بیانیه ای صادر شد. در این بیانیه هیچ اشاره ای به موضوعات مهمی که جامعه جمهوری اسلامی زده ایران با آن عمقیا درگیر است، اشاره ای نشد. پس از برگزاری این کنفرانس و بیانیه پایانی آن برخی از منتقدین و فعالان سیاسی نظرات خود را راجع به محافظه کاری و تاکید بر وجوه اشتراک در مقابل افتراق شرکت کنندگان در این کنفرانس ابراز کردند. اما بواقع چند سوال اساسی و بسیار ابتدایی برای هر ناظری که خبر این کنفرانس را می شنود و یا به متن سخنرانی افراد شرکت کنندگان در پراگ نگاهی می اندازد، مطرح می شود.

البته منظور از سوال ابتدایی، کم ارزشی و درجه چندمی موضوع نیست. منظور از سادگی نیز، آشکار و علنی بودن سیاستهای رژیم طی بیش از ۳ دهه گذشته است که هر فرد و جریان سیاسی ایرانی را ملزم به پاسخگویی به آنها می کند، هر چند که فرد و یا جریان و یا یک کنفرانس عمدا بخواهد از زیر آن شانه خالی کند.

و اما این چند سوال ساده و ابتدایی:

موضع کنفرانس و یا افراد شرکت کننده در این گردهمایی سیاسی در مورد پروژه هسته ای جمهوری اسلامی چیست؟ این سوال به این دلیل ساده است که خود رژیم پروژه هسته ای را مرکز و اصلی ترین و اساسی ترین هدف خود طی دو دهه اخیر اعلام کرده است که تحت هیچ شرایطی هم حاضر نبوده از حق مسلم خود صرفنظر کند. رژیم حاکم برای رسیدن به اهداف هسته اش تا بدین حد حاضر به پرداخت هزینه شده و انزوا و تحریمها را بجان خریده و در برابر جامعه جهانی ایستادگی کرده تا به قول خود به این “گوهر بی بدیل” دست بیابد. خانمها و آقایان شرکت کننده در کنفرانس پراگ، موضع شما در قبال پروژه هسته ای رژیم چیست؟

موضع کنفرانس و یا افراد شرکت کننده در مورد صدور تروریسم جمهوری اسلامی که در منطقه از عراق تا لبنان و سودان و شمال آفریقا و … را در برگرفته چیست؟ چه رویکرد و سیاستی می بایست در برابر این پایه استراتژیک جمهوری اسلامی در پیش گرفت؟

بالاخره، آیا کنفرانس و یا برگزار کنندگان و یا شرکت کنندگان خواهان سرنگونی این رژیم هستند و یا به اصلاحات معتقدند؟ در بیاینه پایانی علاوه بر برشمردن جاذبه های تمدنی و فرهنگی خارق العاده ما ایرانیان به موضوعی کمی سیاسی هم اشاره شده است، ” سرنوشت ما نه در میدانهای جنگ و کشتار هموطنان که بر سر میزهای مذاکره و صندوق های رای تامین شود*”. مذاکره با رژیم؟ چگونه؟ کدام صندق رای؟ تحت نظارت ولی فقیه یا سازمان ملل؟ اما اگر رژیم تن به انتخابات آزاد نداد و یا خودش خشک نشد و نیافتاد (فروپاشی خود بخودی) تکلیف چیست؟ تکلیف شرکت کنندگانی که هم با ایده اصلاحات و هم با تفکر تغییر رژیم در این کنفرانس شرکت داشتند در این میان چیست؟ شاید بهتر است اینطور سوال مطرح شود. جایگاه این کنفرانس و برگزار کنندگان و شرکت کنندگان در میان جبهه اصلاح طلبان با تمامی اعوان و انصار داخلی و خارجی(از موسوی و کروبی گرفته تا اکثریت و توده و ملی و مذهبی و مماشاتچی و لابی رژیم و غیره) و جبهه سرنگونی طلبان واقعی( آنانیکه خواهان سرنگونی بی قید و شرط رژیم با تمامی دسته ها و جناحها و باندهای رژیم هستند) در کجاست؟

پاسخ به چند سوال بالا اولین قدم برای برگزاری هر گونه نشست یا کنفرانس و یا گردهمایی سیاسی است که برگزار کنندگان و شرکت کنندگان باید به آن پاسخ دهند. والا اینکه ماست سفید است و شب سیاه است و کبوتر باید پرواز کند و تا توانی دلی بدست آور، پایه های بنیادی مناسبی برای برگزاری یک کنفرانس سیاسی به منظور راهبافت برای تشکیل آلترناتیو نیست.

Share Button

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

برای انتشار کامنت، جواب مسئله زیر را بنویسید *