بدون تردید یکی از عوامل عمده و مهم بوجود آمدن تمدنهای بزرگ و شکوفا در تاریخ کشورمان، در میان ملل باستانی، وجود شرایط زیست محیطی و تنوع فراوان منابع طبیعی در ایران بوده است.
طبیعت و عناصر آن آب، هوا، زمین و گیاه، نقش مهمی در افکار و آیین زندگی ایرانیان باستان داشته است. حفاظت از داده های طبیعت و مراقبت از پاکی و سلامت آنها، وظیفه روحانیان و رهبران سیاسی وقت به شمار می رفته است. در ایران کهن، شناخت طبیعت و وفاق با جنگل و درخت، مقام و مرتبه یی ارجمند داشته است و در روایتهای گوناگون درختان به فرشتگان و ملائک تشبیه شده اند. روح انسان نیک رفتار پس از مرگ به روح درخت و سبزه می پیوستهو عمری جاودان می یافته است. در باور عمومی این فکر وجود داشته که قطع درختان تنومند و نهالهای میوه، گناهانی بزرگند که به مرگ عزیزان و بستگان در آن سال می انجامند. اقدام به انداختن درختان کهنسال شوم به شمار می رفته و عامل این کار نکوهیده، نگون بخت می شده است. در فرهنگ باستانی ایرانیان، پرورش درختان و رسیدگی و توجه به آنها نشانه یی از حصول نعمت و میمنت برای خانواده و نزدیکان بوده است.
ارج گذاردن به پرورش درخت، به زمان پیش از زرتشت و فرهنگ اقوام کهن آریایی بر می گردد. برای آنها نگهداری از درخت، نوعی نیایش و سپاس از آتش بوده، و درخت و چوب، قلب آن تلقی می شده که می بایست از آن پاسداری کرد.
با آن که در باورهای باستانی ایرانیان درخت انار و خرما مرتبه ویژه یی داشته، اما حتی کاشتن و حفظ درختان بی ثمر با برگهای خاردار نیز غنیمت شمرده می شده است. توجه به سبزه و گیاه و نگهداری از درخت، اعمالی پسندیده و مورد عنایت پروردگار بوده است. از وجین علفهای هرز در زمین مزروعی، درختکاری و بارآوردن نهال میوه، به نام کارهای بهشتی یاد می شده و مردمان به این کردارهای نیک ترغیب می شده اند.
دین زرتشت نیز در بنیانهای اعتقادیش نگاهی همیشگی به حفظ جنگل و کاشتن و کشت داشته است. در کتاب مقدس زرتشت، رهنمودهای پرمعنایی در باب اهمیت طبیعت، حفظ و پاکی آب و زمین، پاسداری از درختان و آبادانی و بارآور کردن زمینهای بایر وجود دارد. در جایی زرتشت از اهورمزدا می پرسد: ای پروردگار پرورش دهنده زمین، کدامین نقطه از زمین را نیک بخت تر می دانی؟ و اهورمزدا پاسخ می دهد: در مکانی که بیشتر از همه گندم و سبزی در آن کاشته شود، درختان آن پربارتر و تنومند به زمین ریشه دوانند، زمین آبیاری گردد و باتلاقها و لجنزارها و نمکزارها به طبیعت سبز و خرم برگردانده شوند.
در کتاب زند اوستا، زرتشت به ایرانیان دستور کاشت و پرورش درخت می دهد. حکمرانان را موظف می کند این دستورهای دینی را بی چون و چرا بپذیرند و از کار نیک نگهداری از طبیعت سرپیچی نشود.
آمده است که ساسانیان نیز به مراقبت از گیاه و درخت علاقه بسیاری از خود نشان می دادند. انوشیروان در یکی از روزها بر سر راه خود، در زمینی کنار جاده، کشاورز سالمندی را دید که مشغول کاشتن نهال درخت گردو است. از این تلاش او خرسند شد وکیسه یی از سکه زر به او بخشید و پرسید: تو که می دانی این نهال گردو پس از سالهای دراز به میوه می نشیند و چون تو دیگر نتوانی از آن نصیبی ببری، چرا آن را می کاری؟ پیرمرد دهقان پاسخ داد: دیگران کاشتند وما خوردیم، ما نیز می کاریم که دیگران بخورند.
مردم باستان یک روز از سال را به درختکاری همراه با جشن و شادمانی اختصاص می دادند. همچنین مردم در جشنهایی مانند مهرگان، سده و نوروز از مظاهر و نمونه های گیاهان استفاده می کردند که این سنت نیک ادامه تا زمان ما همچنان ادامه یافته است.
عشق و علاقه به طبیعت نزد ایرانیان، از دیرباز، جای خود را در ادب و هنر نیز باز کرده است. هنرمندان و معماران، دیوارهای خانه ها و تالارهای قصرها را با نقش و نگارهای برگرفته از جنگل و درخت می آرسته اند.
در ویرانه های به جای مانده از تخت جمشید، هنوز در میان کنده کاریهای سنگی، نقش درخت نخل و برگ زیتون را می توان دید.
بهره گرفتن از برگ و پوست و شیره درختان و تهیه فرآورده های گیاهی، جای خاصی در دانش پزشکی ایران کهن داشت و گاه آوازه درمان گیاهی و پزشکان حاذق مطلع به این نوع درمانها، به همه جا می پیچید. این رشته از داروشناسی و شناخت مرهمها در دانشگاه جندی شاپور تدریس می شد. استفاده از چوب طبعا در صنایع آن زمان نیز نقش مهمی داشت. ایرانیان کشتیهای بزرگی با چوب می ساختند که به آنها ناو می گفتند…
در مجموع می توان گفت که نگهداری از درخت و جنگل در زمانهای قدیم، حتی به صورت حرفه و کار دایمی جریان داشت. در روایتهای تاریخی آمده است که کورش و داریوش از شهرداران خود می خواسته اند که برای مراقبت از جنگلها به درختکاری همت کنند و کسانی را به نگهبانی از جنگلها بگمارند.
چند صد سال پیش از میلاد مسیح، زمانی که یهودیان در اورشلیم معابد خود را بازسازی می کردند، از ایرانیان کمک خواسته بودند تا شماری از مراقبان جنگل را، که در نزدیکی آنها در سرزمین لبنان حضور داشتند، به یاریشان بفرستند.
این انس و الفت با مظاهر طبیعت و عنایت و توجه به درخت و جنگل در زمان صلح و عمران دوام داشته ولی در اثر جنگها و هجومهای اقوام گوناگون لطمه می دیده است. آری، زمانی نه چندان دور، بخشهای عظیمی از غرب و جنوب و شمال ایران زمین یکسره از جنگل پوشیده بود، ولی امروز حیات طبیعی ایران با خطر نابودی روبروست.
*- این نوشته با استفاده از کتاب آقای پروفسور پخکشی در باره جنگلداری ایران، به زبان آلمانی، سال ۹۲ ( صفحات ۲۶ تا ۲۹) تهیه شده است.