درگیریهای نظامی در غزه در حالی چهارمین هفته خود را می گذراند که تلاشهای متعدد برای آتش بس تاکنون با شکست مواجه شده است. بحران اخیر مانند موارد گذشته از پرتاپ راکتهای ساخت جمهوری اسلامی از مناطقی در باریکه غزه آغاز شد. در مقابل، ارتش اسرائیل نیر حملات هوایی و زمینی گسترده ای را برعلیه مواضع نیروهای حماس که در میان مردم سنگر می گیرد، آغاز کرد. تعداد کشته شدگان تاکنون از مرز هزار و پانصد تن گذشته است که غالبا از سوی فلسطینی ها بوده است. گروه حماس در هفته آغاز درگیریها میانجیگری مصر را نپذیرفت و عملا با افزایش تعداد کشته ها به ولی فقیه برای گرم کردن تنور نمایش ارتجاعی روز قدس یاری رساند.
بروز بحران اخیر در غزه عکس العملهای گوناگونی را در میان نیروهای سیاسی و روشنفکران ایرانی برانگیخته است. صحنه های دلخراش کشته شدگان کودکان و مردم عادی در غزه و پخش وسیع فیلمها و عکسها توسط شبکه متمرکز و سازماندهی شده رژیم ایران عاملی شد تا اکثر نیروها و افراد بطور یکجانبه حملات نیروهای نظامی اسرائیل را محکوم کنند. واقعیت آنست که هر گونه محکومیت طرفین دعوا بدون در نظر گرفتن نقش اساسی رژیم جمهوری اسلامی، قلب واقعیت و در خدمت مسقیم رژیم حاکم بر ایران است.
سیاست ضد اسرائیلی و ضد یهودی جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته، در کنار سرکوب افسار گسیخته در داخل، دخالتهای منطقه ای و صدرو تروریسم و ماجراجویی های اتمی، یکی از ارکان اصلی ادامه حکومت ولی فقیه بوده است. رژیم ایران با صرف میلیاردها دلار و ایجاد شبکه وسیع خود در سراسر جهان در میان میلیتهای گوناگون، حتی یک لحظه در ادامه خط ضد اسرائیلی و ضد یهودی خود درنگ نکرده است. دکترین نفی هولاکاست، ترور توریستهای اسرائیلی و انفجار کنیسه ها و تبلیغات مداوم بر علیه اسرائیل همانند داربستی مستحکم عمود خیمه ولی فقیه را در سی و چند سال گذشته برپا نگاه داشته است.
خونریزی در فلسطین و اسرائیل باید متوقف شود اما رژیم ایران با تمام قوا و امکانات در صدد ادامه جنگ در این منطقه است. ایجاد صلح و ثبات در منطقه خاور میانه خواست هر انسان آگاه و متمدنی است. اما واقعیت اینست که با ادامه حیات حکومت جمهوری اسلامی، نه تنها خاور میانه بلکه جهان روی صلح و آرامش را نخواهد دید.
حزب سبزهای ایران
۱۰ مرداد ۱۳۹۳
Dorood bar shoma,bar shojaat va ghodrate roshangari va waghebiniye Hezbetan. Be in migooyand NASIMEB TAZE dar fazaye khafeghanaware fekriye hakem bar Opposition!! Barayetan behtarin Arezooha ra mikonam!
با سلام !
کجا دیده ام پیش از اینها شما را
چنین چهره های غریب آشنا را
(شفیعی کدکنی- هزاره)
تأمل در اینکه چه شد که “خمینی” در ایران “پیشرو مبارزه ضد امپریالیستی ” گردید (و چگونه شد که “چپ” عمدتاً ، هم بر این تصویرصحه گذاشت و هم در اثبات آن ، عملاً و نظراً ، کوشش نمود !؟) شاید بتواند به “چپ” در این برهه از زمان ، قدرت و جسارت لازم برای جدا شدن از “جوّ عمومی”ِ موجود در رابطه با فلسطین و اسرائیل را ببخشد و آن ” قصۀ پر غصۀ ” حمایت از مبارزه ضدامپریالیستی ِ نمایندگانِ ارتجاعی ترین افکار خرافی را ، تکرار نکند !
در حال حاضر ، حماس و جهاد اسلامی و … ، عملاً شده اند “پیشرو”ِ مبارزهء ضد صهیونیستی ، و روشنفکران و “چپ”ِ جهانی و منجمله عمدۀ چپ ایران نیز ، “عملاً” شده اند “پیرو” ِ ایشان !!
که اگر “مبارزۀ ضد صهیونیستی” مانندِ “مبارزۀ ضد امپریالیستی” موجه باشد ، که هست ، اما “دنباله روی” و “پیروی” از نمایندگانِ ارتجاعی ترین افکار به این بهانه ، مانند آن دوره ( سال ۵۷ در ایران ) ، موجه نیست و نبایستی تکرار شود ، حتی با توجه به اینکه قساوت ِ عملِ اسرائیل در برخورد با خواستۀ جامعه فلسطینیان ، بسیار بیشتر و سنگینتر و خشونت بارتر باشد نسبت به برخوردِ آنزمانیِ حکومتِ پهلوی با خواستۀ آنزمانی ِ ایرانیان !
عدمِ “پیروی” و عدمِ “دنباله روی” ، با دادن چند فحش و ناسزایِ سیاسی ، به حماس و جهاد و … ، در پایانِ اعلامیه ای ، اثبات نمیشود !
به صرفِ گفتنِ اینکه اهداف ما از اینان جداست نیز اثبات نمیشود ، که چه فحش و ناسزای سیاسی داده شود یا نشود و چه تذکر بر جداییِ اهداف داده شود یا نشود ، وقتی فقط و فقط ، علیه اسرائیل و صهیونیزم راهپیمایی و تظاهرات بر پا میشود ، وقتی فقط علیه بمباران های اسرائیل علیه مردم غزه کمپین برگزار میشود ، وقتی فقط به نشست و کنفرانس و …علیه حکومت اسرائیل دعوت میشود ، متاسفانه ، پیروی و دنباله روی از حماس و جهاد اسلامی و … ، “عملاً ” اثبات میشود . چرا که اینان در حالِ حاضر ، با هر تحلیل و نگاهی ، هژمونی یافته اند و طرفهای اصلی و مشخصِ درگیریهای ِ نظامی و سیاسی علیه اسرائیل گشته اند و با عملیاتِ نظامی و پرتاب ِ موشک ، جوّسازی های ِ داخلی و بین المللی ، این هژمونی را تحمیل نموده اند و بدین ترتیب هرگونه اقدامی و به هر اندازه ای علیه اسرائیل که منجر به نزدیک شدنِ ایشان به اهدافشان شود ، آب به آسیاب ِ نمایندگانِ ارتجاعی ترین افکارِ حالِ حاضرِ این جهان ، ریختن است !
مگر ما ایرانیان ، مگر چپِ ایران ، در تجربۀ هول انگیز و دهشتناک و مخرب و ویرانگری از همراهی و همنوایی با عناصر دیگری از این قماش در سال ۵۷ ، کم آسیب دیده و تحقیر و تخفیف یافته و نابود شده ایم !؟
مگر در آنزمان ، قوّت و قدرت معنوی و نفوذ سیاسی آن نمایندگان ارتجاع در قلب مردمِ مسلمان و چپ و روشنفکرِ ایرانی ، کمتر از قدرت و نفوذِ سیاسی و معنوی ِ نمونه هایِ اخیر در قلب و ذهنِ مردمِ فلسطین بود که امروز بخواهیم با توجه به این فاکتور این پیروی و دنباله روی را توجیه نموده و عملاً ، گردن بگذاریم !؟
اگر درآنزمان ، درک و تشخیصِ آن تعدادِ انگشت شمار از چپ های ایران ، در “وحدت کمونیستی” و “اتحاد چپ” را ، عمومِ چپ و روشنفکرانِ ایران میداشتند ، مسیر و سمت و سوی حوادث و رخدادها ، “شاید” جهتی دیگر می یافت ، چرا که با ” توده ای خرافی و خطرناک ” که عکسِ امامشان را در ماه میدیدند ، شاید باز هم همین مسیر طی میشد اما حداقل دامن ِ چپ و روشنفکری ِ ایران ، آنگونه به ننگ ِ حمایت و پشتیبانی و پیروی و دنباله روی از نمایندگانِ ارتجاعی ترین افکار ، و همینطور پیامدهای ِ آن ، آلوده نمیشد !
چه میزان از آبروی ِ چپ و روشنفکری ِ جامعه ایران رفت از بابتِ آنکه “پیرو” و “دنباله رو” نمایندگانِ ارتجاعی ترین اقشارِ جامعه شدند ، بخاطرِ آنچه که آنرا “حمایت از مبارزه ضد امپریالیستیِ” اینان ، تصور مینمودند !!؟
حداقل ، چپِ ایران ، دیگر نبایستی ، در هیچ نقطه ای از جهان ، گرفتارِ در چنان دامگهی از سویِ این مجموعه شوند ، تحتِ هر نام و به هر بهانه و با هر هدف ِ بظاهر زیبا و خواستنی و مطلوبی که باشند و بجویند و اعلام کنند .
“چپ” نبایستی آب به آسیاب اینان بریزد ، بلکه بایستی با تمام توان و قوا ، تغییر جهت داده و از مسیری که مشخص نموده اند برگشته تا دیگر بار ، گرفتارِ ننگ و بدنامیِ همراهی با اینان نگردد !
اندکی تأمل در چرایی و چگونگی و” پیامدهایِ پیشرو شدن خمینی ” در مبارزۀ ضد امپریالیستی ، و دنباله روی و پذیرفتن آن از سوی چپ ، میتواند در تأملِ اکنونی ما در موردِ پیشرو شدنِ حماس و جهاد اسلامی در مبارزۀ ضد صهیونیستی ، وچرایی و چگونگی و مهمتر از این دو ، “پیامدهایِ آن ” ، مؤثر افتد و تکلیفِ چپ را در ادامۀ دنباله رویِ عملی و عینی از اینان یا دوری جستن و فاصله گرفتن از میدانی که پیروزِ آن فقط اینان خواهند بود ، روشن نماید !
در این تأمل ، توجه به ریشه ها و بنیان هایِ ایدئولوژیک و فرهنگیِ مشترک اینان با همپالکی هایشان درتجربۀ سال ۵۷ در ایران ، توجه به رسوخ و نفوذِ افکارِ خرافی و خطرناک درمیانِ ملت های اینجا و آنجا ، توجه به پنانسیل بالای این جماعات در شدن و رسیدن به قله هایِ ارتکابِ جنایت تحتِ نام و الگوهایِ موجود در اندیشه های مطلوبشان ، توجه به عملی شدنِ آنچه اینان در فلسطین بدنبالِ تحققِ آن هستند ، در برخی نقاطِ دیگر جهان از جمله در ایران ، افغانستان، پاکستان، عراق ، سوریه ، لیبی ، و در قالبهایِ محلی و محدود و یا بین المللی مانند القاعده ، سپاه قدس ، انصار حزب الله ، النصره ، بوکو حرام ، داعش و … ، میتواند راهگشایِ درکِ صحیح از “واقعیت” و “عینییت”ِ این قماش باشد ، علیرغمِ ادعاها و گزافه گویی ها و تبلیغاتِ عوامفریبانه و مصلحتی که تبلیغ و ترویج میکنند !
دوری جستن از این گلولۀ انرژیِ مخرب که نابودگرِ هر چه انسانیت و تمدن و علم و اندیشه و آزادیست ، تنها با مرزبندی در اعلامیه صورت نمیگیرد .
بایستی علاوه بر آن ، در هیچ راهپیمایی و گردهمایی و تجمعی علیه اسرائیل شرکت نکرد مگر آنکه بتوانیم در همان سطح و همان اندازه نیز علیه حماس و جهاد اسلامی و … راهپیمایی و گردهمایی و تجمع برپا کنیم !
بایستی چهرهء فاشیستیِ پنهان در پشتِ شعار و ادعا و عملکردِ ضد اسرائیلیِ این جماعات را بی وقفه افشاء و عیان ساخت تا جایی که مردم را به شک بیاندازد که نکند چپ های ایران ، روشنفکرانِ ایران ، طرفدارِ اسرائیل هستند !!
بایستی عاقبتِ پیروی و همراهی با این جماعات را ، ( درست در همین برهۀ زمانی ، در زمانِ بمباران هایِ هواییِ اسرائیل ، با فعالیت تبلیغاتیِ سنگین و مستمر ، با روشهایِ متداول و مرسوم ، ) برشمرد ، تا آنجا که تو گویی دشمنِ اصلیِ مردمِ فلسطین ، از نظر ما ، اینان هستند نه اسرائیل !
تا مجبور نشویم که به مانندِ مردمِ ایران که پس از دیدنِ عکسِ امامشان در ماه ، عاقبت گفتند که : ” خمینی رویِ شاه را سفید کرد ! ” ، بعدها از مردم فلسطین بشنویم و هم خود بگوئیم که : ” حماسی ها و جهادی ها ، رویِ اسرائیل را سفید کردند ! ”
گفتاری بی سود و بی ثمر !
باید برایِ مردمِ فلسطین ، مانندِ “سازمان وحدت کمونیستی” و “اتحاد چپ” در ایرانِ سال ۵۷ بود و چهرۀ فاشیست های اسلامی را افشاء کرد و “عملاً ” فلسطینیان را از پیروی و دنباله روی از اینان بر حذر داشت ، که در غیرِ اینصورت ، پشیمانی و تحلیل هایِ توجیهیِ فردا ، نه برایِ مردمِ فلسطین و نه برایِ مردمِ منطقه ، سودی نخواهد داشت !!
…….
یکی از راههایِ تشخیصِ رفتن به مسیرِ خطا و همینطور راه علاجِ آن ، بخوبی در شعر برخی شاعران ، آمده است از جمله در اشعار زیر که بوضوح نمایان است :
چون که واگردید گلّه از ورود
پس فِتَد آن بُز که پیشاهنگ بود
پیش اُفتد آن بُزِ لَنگِ پَسین
اَضحَک الرجعی وجوه العابسین (مولوی ۱۳۶۳ : ۲/۶۵ )
…
این مدعیان که هر چه دیدند نُوَش
کردند به داسِ کهنۀ خود دِرُوَش
آری گَلّه را چو روی واپَس آرَند
بی شُبهه بُزِ لنگ شَوَد پیشرُوَش
( شفیعی کدکنی – هزاره : ۱۷۷ )