اصلاح طلبان، ساختار شکنان و جناح حاکم رژیم در مثلثی با زوایای متغیر و رو در رو

اسفند ۱۳, ۱۳۸۹

سخنی صریح و بدور از ملاحظات سیاسی

قبل از هر چیز باید این را روشن کینم که بدون و برو برگرد از حق آزادی آقایان موسوی و کروبی به هر شکلی دفاع می کنیم و خواهیم کرد همانطور که از حق آزادی همه آنانیکه طی ۳۲ سال گذشته توسط رژیم جمهوری اسلامی منجمله دوره نخست وزیری آقای موسوی زندان و شکنجه و اعدام شدند. بنابراین در این موضوع جای هیچ حرف و حدیثی نیست.

دوم اینکه شرایط کنونی به نوعی پیچ خورده است و هیچ جریانی هم بنا بر ملاحظات سیاسی و یا اینکه آقایان موسوی و کروبی در زندان و حصر و فشار هستند به صراحت مواضعشان را بیان نمی کنند. همه به نوعی از آرزو و یا هدفشان با توجه به ملاحظات گوناگون سیاسی اجتماعی سخن می گویند.

روز ۲۵ بهمن سرفصل جدیدی در تحولات دو سال گذشته بود. مردم هر چند روز یکبار به خیابان می روند و دستگیر می شوند و انعکاس آن در خارج از ایران بصورتهای گوناگون نفسیر می شود. برخی ها می گویند که مردم ایران تغییر رژیم را می خواهند و بعضی ها این نتیجه را می گیرند که اصلاح رژیم آنچیزیست که جوانان ایران در خیابانها فریاد می زنند. پاسخ به این سوال که مردم واقعا چه می خواهند بحثی است که فقط از یک انتخابات آزاد بیرون می آید اما اینکه در صحنه سیاسی ایران چه مسائلی در حال شکلگیری است را باید دقیقا مورد بررسی قرار داد و بازیگران عمده صحنه سیاسی ایران در طرفهای گوناگون را بدون هیچ ملاحظه ای به نقد کشید.

سرفصل ۲۵ بهمن درست پس از امواج تغییر خاور میانه سر برآورد. برخی وقایع جاری در خیابانهای تهران را متاثر از تونس و مصر می بینند و برخی عکس آن را ادعا می کنند. به هر ترتیب اتفاقات روی داده در تونس و مصر و گسترش سریع آن به کشورهای دیگر و دخالت و تحرک آمریکا، رژیم را در برابر یک واقعیت مسلم قرار داد.

آقایان موسوی و کروبی در یکسال و ۹ ماه گذشته از طرفی زیر فشار جناح حاکم برای عقب نشینی بودند و از طرفی تلاش می کردند تا اعتراضات مردمی را تا حد حمایت از قانون اساسی و اصلاحات نگه دارند و از این موضع جناح حاکم را به عقب نشینی وادارند. برای رژیم که تقریبا تا ماههای قبل از قیامهای مصر و تونس توانسته بود به طرق گوناگون اعتراضات خیابانی را کنترل کند، وجود موسوی و کروبی نوعی سقف و کنترل جنبش در برابر رادیکالیزه شدن بود. بالاخره موسوی و کروبی توانسته بودند ۵ میلیون مخالف را که برای اولین بار طی ۳۰ سال گذشته در خیابان گردهم آیند را به خانه ها بفرستند و کم کم فتیله ماجرا را که می رفت در عاشورا همه چیز را بسوزاند، پایین بکشند.

اما تحولات مصر و تونس رژیم را به هراس انداخت و شخصیتهایی که می توانستند تا به حال نقش ضربه گیر را ایفا کنند اکنون می توانند در امواجی که بدون شک به ایران می رسد، افراد مساله سازی باشند. از همین رو رژیم فشار را بر موسوی و کروبی افزایش داد و فراخوان نصف و نیمه کاندیداهای ریاست جمهوری رژیم برای دریافت مجوز، کار را به ۲۵ بهمن کشاند.

خیزش ۲۵ بهمن از دو جنبه سرفصل بود. اول اینکه شعار بیش از ۹۰ درصد شرکت کنندگان در خیابانها رنگ و بوی تغییر رژیم را داشت. خاتمی در مخالفت با این فراخوان گفت، افرادی که به خیابان می روند از طرفداران اصلاح طلبان نیستند و براندازند ولی چوبش را ما می خوریم. دوم اینکه خیزش ۲۵ بهمن، رژیم را در سطح جهانی برای ادعاهایش در مورد مصر و تونس بی آبرو کرد.

در تظاهرات اول اسفند با آنکه جمعیت کمتری نسبت به ۲۵ بهمن به صحنه آمد، اما کار را هم برای رژیم و هم برای اصلاح طلبان به جاهای باریک کشاند. در حقیقت فراخوان به تظاهرات در این روز به مشاوران موسوی و کروبی یعنی آقایان امیر ارجمند و واحدی (در مورد این افراد و شورای سبز راه امید بعدا توضیح داده خواهد شد.) تحمیل شد. بعد از اول اسفند، رژیم به هیچ وجه نمی توانست وجود موسوی و کروبی را در خانه هایشان تحمل کند و آن دو را همزمان با شوی سراپا دروغ و مضحک حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در یک برنامه زنده تلوزیونی دستگیر و به نقطه نامعلوم انتقال داد.

شورای ناشناخته سبز راه امید در اطلاعیه خود به مناسبت تظاهرات ۱۰ اسفند با تعیین شعارها خواست که صف خود از ساختار شکنان جدا کند. مردم اما با وجود جو و فضای امنیتی سنگین با سر دادن بیشتر شعارهای رادیکال و سرنگونی طلبانه ترجیحشان را نسبت به شعارهای پیشنهادی شورای سبز راه امید نشان دادند.

اکنون زندانی کردن موسوی و کروبی هم عرصه را برای رژیم تنگ کرده است و هم برای اصلاح طلبان. مطلوب رژیم این است که بتواند با وجود زندانی نگاه داشتن موسوی و کروبی تظاهراتهای خیابانی را تحت کنترل خود در بیاورد و به جامعه بین الملل بگوید که قدرت کنترل اوضاع را با وجود حبس این آقایان دارد. شق مطلوب رژیم اینست که آقایان موسوی و کروبی را به هر عنوانی و.ادار به عقب نشینی کند. ولی البته این اقدام برای رژیم به لحاظ بین المللی هزینه دارد و دستگاه مماشات در طرف کشورهای غربی را تحت فشار و در نقطه ضعیف تری قرار می دهد.

این وضعیت برای اصلاح طلبان که مداوما از طریق افراد شناخته شده خود خواستار آرامش در تظاهراتها و بیرون راندن عناصر آشوب طلب از صفوف خود هستند نیز جالب نیست. چرا که از یکسو تحت فشار جوانان پرشور در شبکه های اجتماعی که خواستار تحرک بیشتر هستند، قرار می گیرند و از سوی دیگر مطمئن نیستند خود در راس امور باشند. اگر مردم بتوانند کنترل اوضاع را در خیابانها به دست بگیرند، دیگر نه از تاک نشانی خواهند ماند و نه از تاکستان و بدون شک جمهوری اسلامی در تمامیتش تغییر می کند، امری که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و هیچ اصلاح طلبی به هیچ وجه خواستار آن نیست.

ادامه دارد
Share Button

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

برای انتشار کامنت، جواب مسئله زیر را بنویسید *