آن گاه آزادی
آن گاه که فریادهای تو آسمان را می خراشد
آن گاه که طنین صدای خشم تو شبها را می لرزاند
آن گاه که دیو خویان سرت را به دیوار می کوبند
و خون پاکت را به سنگفرش خیابانها می ریزند
آن گاه که رهگذران گریان تنها نظاره گرند
آن گاه که فریاد خشم تو به صدها فریاد
صدها به هزاران
هزاران فریاد میلیون شود
آن گاه که رهگذران گریان، دیگر تنها نظاره نکنند
آن گاه که فریاد خشم میلیونها انسان
آسمان میهن را به لرزه درآورد
آن گاه که این خشم خروشان
سیلی بی امان گردد
آن گاه که خشم آسمان و زمین یکی شود
دیگر دیوخویان نمی توانند سرت را به دیوار بکوبند
دیگر سیاه دلان نمی توانند تو را در سیاهچالهای خود شکنجه کنند
دیگر نمی توانند قلب و روحت را لگد مال کنند
دیگر نمی توانند فریادهایت را برای آزادی خفه کنند
و آن گاه، آزادی در انتظار توست.
ن. شقایق
۲۶ خرداد ۱۳۸۲