تا آنجا که به اوباما و دولت وی بر می گردد، هدف، پایان دوره دوم ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ و بر جا گذاشتن چهره یک رئیس جمهور صلح دوست است. اما واقعیات جاری و در صحته خاور میانه محتملا اوباما و دولت آمریکا را تا قبل از سال ۲۰۱۶ مجبور خواهد کرد که با هزینه بسیار بیشتری وارد میدان شوند تا با انفجار بحرانهای منطقه ای دست و پنجه نرم کنتد
_____________________________________________________
کنفرانس امنیتی مونیخ هر ساله در ماه فوریه و پس از اتمام اجلاس داوس برگزار می شود. در کنفرانس امسال، جان کری وزیر خارجه آمریکا با طرح موضوعات گوناگون در مرکز توجهات قرار گرفت. اما موضوعی که کری را پس از پایان اجلاس مونیخ بیش از پیش مطرح کرد، از زبان دو سناتور برجسته آمریکایی بیان شد. سناتور جان مک کین و لیندزی گراهام پس از بازگشت از مونیخ گفتند جان کری، به صراحت در یک جلسه خصوصی به آنها و ۱۳ تن دیگر از نمایندگان کنگره گفته است که سیاست اوباما در مورد سوریه در حال فروپاشی است. وزیر خارجه آمریکا گفت که توافق با رژیم اسد برای از بین بردن تسلیحات شیمیایی در سوریه پیش نرفته است، القائده در این کشور به یک تهدید جدی تبدیل شده و روسیه همچنان با تمام قوا به رژیم اسد یاری می رساند. تنها یک روز قبل از این ادعا، کری به همراه چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا طی یک سخنرانی گفته بود که آمریکا در هیچ جایی در دنیا از سیاستهای خود عقب نشینی نکرده است.
سخنرانی جان کری درجریان کنفرانس مونیخ به تمامی بیانگر آن بود که وزیر خارجه آمریکا بیشتر در پی پاسخگویی به انتقادات متحدین منطقه ای خود بود تا طرح موضوعی جدید در باره امنیت بین المللی. واقعیت این است که متحدین سنتی آمریکا در منطقه مانند اسرائیل، عربستان سعودی و ترکیه طی چند سال گذشته به دقت سیاست انفعالی دولت اوباما در خاور میانه را زیر نظر داشته اند و پس از توافق موقت ۵ +۱ در ژنو با رژیم ایران در نوامبر سال گذشته میلادی، آشکارا صدای اعتراض خود را بلند کرده اند.
دکترین سیاست خارجی اوباما از آغاز کار خود در سال ۲۰۰۸ بر پایه تبلیغ وارونه ساختن سیاست خارجی جرج بوش که طی هشت سال حالت تهاجمی داشت، بنا شده بود. اوباما که در سال اول ریاست جمهوری، هدیه پیروزی خود در انتخابات را به شکل جایزه نوبل دریافت کرده بود، همه تلاش خود را بر روی بی اعتنائی به تنشهای منطقه ای، آنهم در بحرانی ترین شرایط خاورمیانه طی۵۰ سال اخیر گذاشت. اوباما و دولت وی با قصد بر جای گذاشتن یک میراث صلح آمیز، طی شش سال گذشته تنها کاریکاتوری از یک ابرقدرت را به نمایش گذاشتند که تنها توانسته است از انفجار بحرانهای گوناگون در نقاط مختلف، بخصوص در خاور میانه بصورت موقت جلوگیری کند. به همین منظور، یعنی برای جلوگیری از هرج و مرج و خواباندن سر وصدا به هر ترتیب، دولت آمریکا روی راضی نگاه داشتن رژیم شرط بندی کرد. خروج زود هنگام نظامیان آمریکا از عراق به بهانه مخالفت دولت مالکی برای تمدید قرارداد نظامی، موافقت با ریاست جمهوری مجدد نوری مالکی در حالی که ایاد علاوی پیروز انتخابات سراسری این کشور شده بود که دققیا معنی باج دادن به رژیم ایران را داشت، عدم حمایت از اپوزسیون سکولار سوریه در زمانی که هنوز جهادگران بنیادگرای اسلامی وارد این کشور نشده بودند و سپس زدن تیر خلاص به امید مردم سوریه و انعقاد قراداد با رژیم اسد برای از بین بردن تسلیحات شیمیایی این کشور، اتخاذ سیاست بی اعتبار کردن اسرائیل به انحاء مختلف برای توجیه مذاکرات با رژیم ایران و ادامه سیاست مماشات با جمهوری اسلامی که از سوی تل آویو به شدت مورد مخالفت قرار گرفته بود، و اتخاذ سیاست یک بام و دو هوا در مصر تنها چند نمونه از سیاستهای نادرست و مخرب دولت آمریکا طی شش سال گذشته است.
تا آنجا که به اوباما و دولت وی بر می گردد، هدف، پایان دوره دوم ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ و بر جا گذاشتن چهره یک رئیس جمهور صلح دوست است. اما واقعیات جاری و در صحته خاور میانه محتملا اوباما را تا قبل از سال ۲۰۱۶ مجبور خواهد کرد که با هزینه بسیار بیشتری وارد میدان شود تا با انفجار بحرانهای منطقه ای دست و پنجه نرم کند. انفجار بحرانهای خاورمیانه عاملی خواهد بود که رویای اوباما در امضای توافق نهایی با جمهوری اسلامی را به کابوس مبدل خواهد کرد. متاسفانه سیاستهای غلط اوباما تاکنون منافع استراتژیک ایالات متحده، مردم ایران، منطقه و صلح جهانی را به صورت مضاعف در معرض تهدید داده است. سخنان کری در جمع قانونگذاران آمریکا در مونیخ بینانگر شکست این سیاست است. پرسش این است که دولت اوباما با چه سرعتی خواهد توانست سیاست خارجی آمریکا را به مسیر درست هدایت کند؟ گرچه هزینه بسیار بالا خواهد بود، اما هر روز دیرتر این چرخش صورت پذیرد، هزینه به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت.